روان‌سنجی

روان‌سنجی، به روانشناسان کمک می‌کند تا پدیده‌های روانی انسان را از حالت کیفی به حالت کمی یا عددی تبدیل کنند. در واقع روان‌سنجی به معنی استفاده از روش‌های آماری و آزمایش برای اندازه‌گیری پدیده‌های روانی است.  همچنین روان سنجی به معنی اندازه‌گیری آنچه در روان‌شناسی است، می باشد و یکی از اهداف عمده آن اندازه‌گیری پدیده‌های روانی و  کمی کردن آنهاست؛ زیرا زمانی که پدیده‌ها با اعداد نشان داده می‌شوند، بهتر طبقه‌بندی می‌شوند.در یک عبارت ساده‌تر، روان‌سنجی یعنی استفاده از آزمون‌های تخصصی برای اندازه‌گیری ویژگی‌های روانی.

رشته روان‌سنجی در ایران، یکی از گرایش های روانشناسی در دوره کارشناسی ارشد بوده و تعداد پذیرش دانشجو در این رشته بسیار کم است. کسانی که می‌خواهند در این رشته تحصیل کنند، باید سواد غنی در زمینه روان‌شناسی داشته باشند و با آشنایی بر فلسفه علم، بر ریاضیات و آمار نیز تسلط داشته باشند.

سنجش هوش و استعداد

استعداد را میزان نسبی پیشرفت فرد در یک فعالیت برآورد می‌کنیم. اگر برای کسب مهارت در یک فعالیت افراد مختلف در شرایط و موقعیت یکسانی قرار بگیرند متوجه خواهیم شد که افراد مختلف تفاوتهایی از لحاظ میزان کسب آن مهارت نشان می‌دهند. برخی افراد در یک زمینه یادگیری بهتر و کارایی زیادتری از خود نشان می‌دهند و پیشرفت آنها در آن زمینه سریعتر است، در حالی که افراد دیگر در زمینه‌های دیگری ممکن است از خود کارایی و مهارت و سرعت پیشرفت زیادتری نشان دهند. در واقع چنین تفاوتی به تفاوت آنها در استعدادهایشان مربوط می‌شود. افراد علاوه بر تفاوتهایی که از لحاظ استعدادهایشان با یکدیگر دارند، مثلا یکی در زمینه فنی و دیگری در امور هنری استعداد دارند، از لحاظ هوشی نیز متفاوت از هم هستند. به عبارتی افراد از لحاظ بهره هوشی در طیفی گسترده شده‌اند که از عقب ماندگی ذهنی شدید تا نبوغ و غیر هوشی را شامل می‌شود. اما اکثریت افراد در حدود متوسط قرار می‌گیرند.

کاربرد هوش و استعداد

موفقیت افراد در تمامی فعالیتها و رفتارهای او تا درجاتی به میزان هوش و استعداد او بستگی دارد. هرچند برخی فعالیتها نیاز چندانی به سطح هوشی بالا و یا استعداد خاص در آن زمینه ندارند و همه افراد تا حدودی از عهده انجام آن فعالیتها برمی‌آیند، مثل امور روزمره و شخصی زندگی. اما برخی فعالیتها نیز وجود دارند که لازمه آنها و موفقیت در انجام آنها سطح معینی از هوش و استعداد فرد در آن زمینه است. به عنوان مثال در هنر موسیقی علاوه برداشتن سطح معینی از هوش ، داشتن استعداد از عوامل بسیار ضروریست. بنابراین کاربرد سطح هوشی و استعداد عمدتا در زمینه انتخاب مشاغل و رشته‌های تحصیلی مورد توجه است.

رابطه هوش و استعداد

   در گذشته از بهره هوشی برای تعیین اینکه یک فرد در یک زمینه خاص می‌تواند کارایی لازم را از خود نشان دهد یا نه استفاده می‌کردند. به عبارتی آزمون‌های هوشی برای تعیین میزان استعداد فرد در آن زمینه بکار می‌رفت و اولین بار چنین روشی در جنگ جهانی اول و دوم برای گزینش افراد برای تخصص‌های مختلف استفاده شد. در جنگ جهانی دوم فقط داوطلبانی را که نمره آن‌ها در آزمون هوشی از حد خاصی بالاتر بود برای آموزش خلبانی انتخاب می‌کردند. در تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده بود برای حقوقدان شدن بهره هوشی 95 – 157، مهندس شدن 100 -151، مکانیک شدن 60 – 155 و … تعیین شده بود.

   امروزه علاوه بر تأکید اساسی که بر بهره هوشی در یادگیری مهارت‌ها و حرفه‌ها می‌شود مسأله استعداد نیز در کنار آن اهمیت ویژه‌ای دارد و آزمون‌های هوشی نمی‌توانند تعیین کننده صرف میزان موفقیت فرد در یک زمینه باشند. به عنوان مثال فردی که از لحاظ سطح هوشی در حد بالایی قرار دارد لزوما مهندس یا پزشک خوبی نخواهد شد. موفقیت آن وابسته به بهره هوشی او در کنار استعدادهایی که در آن زمینه دارد می‌باشد. افرادی با بهره هوشی یکسان ممکن است استعدادهای مختلفی در زمینه‌های مختلف از خود نشان دهند. فردی ممکن است در زمینه موسیقی مهارت و شایستگی نشان دهد، دیگری در مکانیک و دیگری در علوم پزشکی.

سنجش هوش و استعداد

   برای سنجش استعداد افراد در زمینه‌های گوناگون معمولا از آزمون‌های ویژه سنجش استعداد استفاده می‌شود. برخی از این آزمون‌ها کلی بوده و توانایی‌ها و استعدادهای فردی را به صورت کلی می‌سنجند. مثلا ابزارها و آزمایشاتی وجود دارد که توانایی فرد را در زمینه انجام فعالیت‌های ظریف مورد سنجش قرار می‌دهند برخی از این افراد در این زمینه نمرات بالایی می‌گیرند که نشان دهنده استعداد آنها در کارهای ظریف مثل ساعت‌سازی، طلاسازی و … است. افرادی که در این زمینه نمره پایین می‌گیرند در یادگیری و انجام این فعالیت‌ها دچار مشکل می‌شوند یا حداقل باید زمان بیشتری برای کسب مهارت در آن‌ها صرف کنند.

   برای سنجش هوش نیز از آزمون‌های جداگانه‌ای استفاده می‌شود. یک آزمون استعداد بیانگر سطح هوشی فرد نخواهد بود و یک آزمون هوش میزان استعداد فرد را در یک زمینه بطور کلی مشخص نمی‌کنند. البته برخی از آزمون‌های هوشی با تعیین هوش و عملی تا حدودی توانایی فرد را در زمینه‌های مختلف کلامی و عملی را برآورد کنند و به صورت یک راهنمایی کلی می‌توانند مفید باشند. به این ترتیب روشن می‌شود با توجه به مجزا بودن بحث هوش و استعداد آزمونهای جداگانه نیز برای برآورد دقیق ویژگیهای فرد مورد استفاده قرار می‌گیرند.

نابغه‌های کودن

   در روان‌شناسی عقب‌ماندگی ذهنی با افرادی هر چند نادر مواجه می‌شویم که با وجود پایین بودن بهره هوشی حتی در سطحی که به عنوان یک عقب مانده ذهنی معرفی می‌شوند، استعدادهای فوق‌العاده‌ای از خود در یک زمینه خاص نشان می‌دهند. بطوری که استعداد آن‌ها دائما چشمگیر و قابل توجه باشد. یکی از این نابغه‌های کودن با بهره هوشی مربوط به طبقه عقب‌ماندگی ذهنی متوسط قادر بود با یک قیچی و یک طلق اشکالی را با ظرافت و دقت تمام برش دهد. بدون اینکه از الگو یا مواد و … استفاده می‌کند. این اشکال معمولا اشکال پیچیده مثل یک اسب در حال رسیدن، یک گوزن با گردنی افراشته بر روی یک صخره و مواردی از این قبیل را شامل می‌شود که با تمام ظرافت هنری برش داده می‌شد.

توصیه‌هایی به والدین و مربیان در زمینه رابطه هوش و استعداد

   والدین باید توجه داشته باشند که لزوما داشتن بهره هوشی بالا به منزله دارا بودن استعداد در تمامی زمینه‌ها نیست. افرادی که بهره هوشی بالا دارند ممکن است در زمینه‌های مختلف استعدادهای مختلف داشته باشند. از اینرو بهره هوشی به تنهایی نمی‌تواند تعیین کننده رشته تحصیلی یا شغلی فرد در آینده باشد. بر این اساس والدینی که اصرار دارند فرزند باهوش آنها حتما در رشته‌های ریاضی فیزیک یا مهندسی تحصیل کند ممکن است با در نظر نگرفتن استعداد فرزند خود در زمینه هنر استعدادهای او را سرکوب سازند. مربیان در مدارس بویژه در مدارس دوره متوسطه باید تمام تلاش خود را در جهت راهنمایی دانش آموزان برای کشف استعدادهای خود به عمل آورند، یکی از این روش‌ها می‌تواند اجرای آزمون‌های معتبر استعداد سنج باشد.

***

روش‌های سنجش شخصیت

در زندگی جاری بسیار اتفاق می‌افتد که افراد آدمی‌به ارزشیابی یکدیگر بپردازند. چنانکه می‌گویند فلانی آدم مرتب و منظم یا مهربان و نیکوکار است و یا برعکس او آدم شلوغ، نامنظم، بی ادب و نامطمئن است. این گفته ها و اظهارنظرها موقعی به حقیقت می‌پیوندند که دور از هر گونه حُبّ و بُغض یا غرضهای ریاکارانه و فریبنده باشند. برای دست یافتن به چنین حقیقتی و برای استخدام کارکنان و افراد شایسته چاره ای جز بهره‌جویی از شیوه های علمی‌و فنی نیست. در این مبحث به توضیح روش‌های مشاهده، مصاحبه، آزمونهای عینی، فرافکن و سرگذشت پژوهی می‌پردازیم.

روش مشاهده

   در روش مشاهده برای ارزیابی و سنجش شخصیت فرد یا به طور مستقیم به مشاهده ی رفتار او در موقعیت‌های مربوط می‌پردازیم و یا به پاسخ‌های او در مصاحبه‌ی رودررو توجه می‌کنیم. البته، مصاحبه یک شیوه‌ی سنجش بسیار باسابقه‌ای است که هنوز هم در سطح گسترده به کار می‌رود. این شیوه از شناخت شخصیت را روان‌کاوان و رفتارگرایان بیشتر به کار می‌برند.

مصاحبه

   فروید نخستین کسی است که فن مُصاحبه را برای سنجش شخصیت به کار برد. او با بیماران خود به گفت و شنودهای طولانی می‌نشست و به پاسخ‌هایی که به پرسش‌های او می‌دادند توجه می‌کرد و از این راه هم به بیماری و هم به زمینه ی شخصیت آنها پی می‌برد. در واقع مصاحبه عبارت از یک رشته پرسش و پاسخی است که مصاحبه گر به یاری آنها به حقایقی درباره ی مصاحبه شونده دست می‌یابد. در این ارزشیابی مصاحبه گر ارتباطهای کلامی‌ و غیرکلامی ‌مصاحبه شونده را در نظر می‌گیرد. امروزه بیشتر شرکت‌ها و مؤسسه‌ها برای گزینش افراد از این شیوه بهره می‌گیرند. مصاحبه‌گر باید همانند یک داور دقیق، بی آنکه دستخوش احساسات و نگرش‌های نامربوط شود کار خود را به درستی انجام دهد. مزیت مصاحبه بر آزمون‌های میزان شده در این است که مصاحبه گر می‌تواند در موقعیت‌های خاص به پرسش‌های مناسب و روشنگر بیشتر بپردازد و بهتر نتیجه‌گیری کند. چون مصاحبه در سنجش شخصیت زیاد به کار می‌رود چرودن و شرمن (6) (1984) یک مصاحبه‌ی خوب و ارزشمند را دارای شرایط زیر دانسته‌اند:

1- مصاحبه‌گر باید در همان دقیقه‌ی نخست نسبت به طرز ظاهر شدن و رفتار و کردار مصاحبه شونده احساس و برداشتی درست پیدا کند.

2- بهتر است که مهارت‌ها و انگیزه‌های میان فردی در مصاحبه ارزیابی شود.

3- مصاحبه‌های ساخت دار بهتر و اطمینان بخش‌تر از مصاحبه‌های نامنظم و سرخود است.

4- هوش در ارزشیابی شخصیت معتبرترین ویژگی یا صفت است.

5- تأثیر اطلاعات نامساعد بر مصاحبه گر بیشتر از اطلاعات مساعد است.

این یافته ها نشان می‌دهند که نخستین احساس‌ها و برداشت‌ها در مصاحبه برای شغل از اهمیت بالایی برخوردارند.

رواندرمانی

مشاهده‌ی مستقیم رفتار

   غالباً اتفاق می‌افتد که از راه مشاهده ی مستقیم رفتار می‌توان به سنجش و ارزیابی افراد آدمی ‌پرداخت. اگر در این ارزیابی چندین نفر نظر یکسانی در یک طول زمانی ارائه دهند این ارزیابی معتبر است. مشاهده‌ی مستقیم رفتار عبارت از دیدن رفتار و ثبت دقیق آن به گونه‌ای که رخ داده است. در این رابطه باید از واژه‌های کلی و غیر دقیق مانند تنبل، نامنظم، سر به هوا و جز آن دوری جست و رفتار را آن گونه که هست بی کم و کاست گزارش کرد. مشاهده‌های ویدیویی نیز قابل اهمیت و اعتبارتند.

آزمون‌های عینی شخصیت

   آزمون‌های عینی که گاهی آن‌ها را پرسشنامه‌های شخصیت می‌نامند به وسیله ی روان‌شناسان ساخته شده‌اند تا صفات، علایق و ابعاد مختلف شخصیت را بسنجند. آزمون‌های عینی شخصیت عبارتند از آزمون‌های کاغذ مدادی که به شکل پرسش‌هایی درباره‌ی خود ترتیب و تنظیم یافته‌اند. در این پرسشنامه‌ها معمولاً در شماری از جمله‌ها یا عبارت‌ها از فرد خواسته می‌شود تا آن موردی را علامت بزنند که بیشتر بیانگر ویژگی‌های شخصیتی اوست.

لازم به تذکر است که یک آزمون ارزشمند و سودمند باید دارای سه ویژگی پایایی (7) (ثبات)، روایی (8) (اعتبار) و همسان سازی (9) یا میزان کردن باشد. بسیاری از آزمون‌هایی که توسط افراد سودجو و فرصت‌طلب ساخته یا منتشر می‌شوند فاقد این سه ویژگی ضروری هستند. به این جهت لازم است به نتایج این گونه آزمون‌ها به دیده‌ی شک و تردید نگریست.

گاهی روایی و اخلاق در آزمون‌های عینی موجب مسائلی می‌شوند؛ چنانکه بعضی از افراد ممکن است به بعضی از پرسش‌ها پاسخ درستی ندهند. زیرا پرسش‌های شخصی ممکن است با عادت‌ها، نگرش‌ها، گرایش‌ها نسبت به انگیزه‌های جنسی و جنس مخالف یا مذهب نوعی دخالت یا تهاجم به خلوت آنان تلقی شود.

پرسشنامه های خودسنجی

   یکی از معروف‌ترین و متداول‌ترین آزمون‌های سنجش شخصیت پرسشنامه‌های خودسنجی است که از افراد می‌خواهد به پرسش‌هایی به صورت «بله» یا «نه» درباره‌ی خودشان پاسخ بدهند. دو دسته از این آزمون‌های سنجش شخصیت عبارتند از شخصیت‌سنج چند وجهی مینه‌سوتا و پرسشنامه‌ی روانی کالیفرنیا که در زیر به اختصار به شرح هر کدام می‌پردازیم.

شخصیت سنج چند وجهی مینه سوتا MMPI

   این آزمون برای نخستین بار در سال 1943 به وسیله‌ی هَثَه وی و مکین لی دو تن از استادان دانشگاه مینه‌سوتا تهیه و تنظیم گردید. هدف این آزمون تشخیص اختلال‌های روانی مانند افسردگی و روان پریشی است. این روان‌شناسان اطلاعات خود را از تعداد زیادی پرسش‌ها و پاسخ‌های «درست» و «نادرست» به دست می‌آورند. مواردی را که افراد بهنجار و آن‌هایی که با یکی از اختلال‌های روانی ارتباط دارند و دارای پاسخ‌های متفاوتند یادداشت می‌کنند. البته بیشتر این موارد با یک رشته از نشانگان بدنی و روانی سر و کار دارند.

   شکل تجدیدنظر شده ی MMPI را MMPI-2 نامیده‌اند که از 567 پرسش یا ماده و 10 مقیاس بالینی تشکیل یافته است و نشانگان یا عوارض مربوط به اختلال‌های روانی عمده را در بر می‌گیرد. در این آزمون بسیاری از پرسش‌ها و مواد آزمون قبلی بازنویسی شده تا با زبان و پیشرفت‌های روز هماهنگ باشند. به علاوه مواردی مانند مذهب و مسائل جنسی از کادر پرسشنامه حذف گردیده تا از صراحت و گویایی بیشتر برخوردار گردد. MMPI-2 دارای هنجارهایی است که بیانگر بازتاب کل جمعیت در جامعه است.

MMPI   و MMPI-2 هر دو دارای مزایا و کمبودهایی هستند. برای مثال، بعضی از مواد در بیش از یک مقیاس ظاهر شده اند و موجب گردیده اند که افراد مورد آزمایش نمره بیشتری را در بیش از یک مقیاس کسب کنند. اما مزیت مهم این آزمون در این است که به واسطه ی کاربرد طولانی و بررسی‌های فراوانی که در آن انجام گرفته مدارک و شواهد مورد تأیید و نتایج تجربی ارزشمندی به دست آمده است.

پرسشنامه‌ی روانی کالیفرنیا

MMPI   به عنوان اساس پیشرفت پرسشنامه‌های دیگر شخصیت از جمله پرسشنامه روانی کالیفرنیا به کار رفته که به ویژه برای نوجوانان و بزرگسالان بهنجار طرح و تنظیم گردیده است. مقیاسهای 20 گانه پرسشنامه روانی کالیفرنیا به عواملی مانند سلطه‌جویی، احساس مسئولیت و جامعه‌پذیری توجه کرده است تا موفقیت علمی ‌و تحصیلی، رهبری و آفرینندگی و مشاغل گوناگون افراد را پیش‌بینی کند.

آزمون‌های فرافکن

   وقتی گاهی به آسمان نظر می‌افکنند توده‌های پراکنده ابر از دیدگاه‌های مختلف به شکل‌های متفاوت دیده می‌شوند. ممکن است کسی یک توده‌ی ابر را به صورت یک فیل، دیگری به شکل یک تخت روان و نفر سوم همانند یک درخت کهن سال مشاهده کند. در واقع هر یک از توده‌های ابر محرک واحدی است که بنا به احساس و ادراک هر بیننده‌ای به شکل خاصی دیده می‌شود. چنین پدیده‌ای را فرافکنی می‌نامند. آزمون‌های فرافکن شیوه‌های ارزیابی و سنجش خاصی هستند که از افراد آدمی ‌می‌خواهند تا به محرک‌های مبهم پاسخ یا برداشت خود را ابراز دارند. در بعضی از آزمون‌های فرافکن آزمودنی‌ها به لکه‌های مرکب پاسخ می‌دهند. یعنی به شکل‌هایی که لکه‌های مرکب یا جوهر به وجود می‌آورند نظر و عقیده‌ی خود را اعلام می‌دارند. در بعضی از آزمون‌های فرافکن آزمودنی‌ها به وسیله‌ی نقاشی داستان نویسی یا تکمیل جمله‌ها احساس و اندیشه خود را بیان می‌کنند، مانند اینکه بگویند: «به عقیده‌ی من…» یا «فکر می‌کنم دیگران…».

   طرفداران آزمون‌های فرافکن معتقدند چون هیچ‌گونه پاسخ درست یا بهتری وجود ندارد، برای افراد بسیار دشوار است که با پاسخ‌های جعلی و ناجور مواجه شوند. فرض در آزمون‌های فرافکن بر این است که آزمودنی‌ها یا آزمایش‌شوندگان ویژگی‌های شخصیتی خود را در محرک‌های مبهم منعکس می‌سازند. در واقع این پاسخ‌ها بازتابی از جنبه‌های ناهشیار شخصیت هستند که نمی‌توان آن‌ها را از پرسشنامه‌های خودسنجی به دست آورد.

   یکی از معروف‌ترین و کارآمدترین آزمون‌های فرافکن آزمون لکه‌های جوهر است که در سال 1921 به وسیله‌ی روان‌شناس سوئیسی به نام هرمان رورشاخ انتشار یافت. رورشاخ یک لکه‌ی جوهر را بر روی کاغذ افکند، سپس کاغذ را از وسط لکه‌ی جوهر تا نمود و یک الگوی متقارن به وجود آورد. پنج عدد از کارت‌ها در این آزمون سیاه، سفید و خاکستری هستند و بقیه کارت‌های پنجگانه به رنگ‌های متنوع دیگر می‌باشند.

   برای اجرای آزمون رورشاخ گام‌های مختلفی وجود دارد. نخست آنکه، مُجری آزمون یکی از کارت‌ها را به درمان‌جو نشان می‌دهد و از او می‌خواهد آنچه در کارت می‌بیند برایش توصیف کند. روان‌شناس از نظر درمان‌جو درباره‌ی توصیف هر کارت یادداشت برمی‌دارد، سپس علت تأثیر هر کارت را در پاسخ او جویا می‌شود. سرانجام آنکه روان‌شناس پاسخ‌ها را براساس ویژگی‌هایی مانند آن بخش از اطلاعات دریافت شده از کارت رمزگذاری می‌کند (بر چه نکته‌ها و رنگ‌هایی در کارت تأکید می‌ورزد). مجریان آزمون رورشاخ معتقدند که این دسته از پاسخ‌ها اطلاعاتی را درباره‌ی شخصیت آزمودنی فراهم می‌آورند. برای مثال، تأکید زیاد بر رنگ معمولاً بیانگر رفتار تکانشی یا جوششی است. افراد افسرده در توصیف رفتارشان کمتر موضوع رنگ را به کار می‌برند.

   اجرا و تفسیر آزمون‌های فرافکن به یک آموزش گسترده و اظهارنظر مجرّد و ذهنی نیاز دارد. به این جهت بعضی از روان‌شناسان معتقدند که آزمون‌های فرافکن نسبت به آزمون‌های پرسشنامه‌ی خودسنجی از دقت و اعتبار کمتری برخوردارند.

هیجان جویی

   همان گونه که افراد آدمی ‌از نظر قد و بالا و قیافه و اندام با هم تفاوت دارند از نظر هیجان یا شور و احساس‌طلبی نیز با یکدیگر متفاوتند. چنانکه بعضی‌ها به تفریحات خطرناکی مانند سقوط از هواپیما با چتر نجات یا بالا رفتن از قله‌های بسیار تیز، مسابقات اتومبیل‌رانی و موتورسواری و پریدن از روی موانع یا اسکی بر فراز قله‌ی کوه‌ها و یا بر امواج خروشان دریا گرایش نشان می‌دهند. زوکرمن، روان‌شناس آمریکایی این پدیده را هیجان‌خواهی نامیده است که برای بعضی‌ها بسیار هیجان‌انگیز و برای بعضی دیگر ممکن است کاری هوس‌انگیز و نابخردانه جلوه کند.

   برای پی بردن به میزان هیجان از گروهی که رانندگی می‌دانستند و دارای اتومبیل شخصی نیز بودند پرسیده شد که اگر در بزرگراه‌ها و در وضع مساعد حداکثر سرعت 90 کیلومتر در ساعت باشد با چه سرعتی رانندگی می‌کنند. بررسی پاسخ‌ها نشان داد که رابطه‌ی معقول و معناداری میان میزان سُرعت رانندگی و نمره‌ی هیجان‌جویی وجود دارد. کسانی که در حد یا زیر سرعت مجاز رانندگی می‌کردند دارای پایین‌ترین نمره در مقیاس هیجان‌جویی بودند و هر چه بر سرعت رانندگی افزوده می‌شد نمره‌ها نیز بالاتر می‌رفت. مردها، چنانکه معمول است، در مقیاس هیجان جویی از زن‌ها دارای نمره ی بیشتری بودند.

   مقیاس هیجان‌جویی از تعدادی پرسش‌های دوگزینه‌ای تشکیل یافته است. آزمودنی پرسشی را برمی‌گزیند که نشانه‌ی احساس و علاقه ی اوست. اگر هیچ کدام از پرسش‌ها را دوست نداشته باشد پرسشی را برمی‌گزیند که بیزاری کمتری در آن احساس می‌کند. در زیر چند نمونه از این پرسشها را برای آگاهی از چگونگی به طور مثال نشان می‌دهیم.

1) الف- من شغلی را دوست دارم که بیشتر در مسافرت باشم.

ب- من شغلم را در یک جای ثابت می‌پسندم.

2) الف- هیپنوتیسم شدن را دوست ندارم.

ب- دلم می‌خواد چند بار هیپنوتیسم شوم.

3) الف- من اصلاً حوصله‌ی آدم‌های کودن و خرفت را ندارم.

ب- من با هر کس که صحبت می‌کنم چیز جالبی در او می‌یابم.

4) الف- یک نقاشی خوب باید دل را به طپش بیندارد.

ب- یک نقاشی خوب باید در انسان احساس آرامش و امنیت فراهم آورد.

5) الف- کسانی که دوچرخه سواری می‌کنند محکوم به نیازی پنهانی برای صدمه دیدن هستند.

ب- دوچرخه سواری و پیچ و خم دادن با آن را دوست دارم.

6) الف- جامعه ای را می‌پسندم که انسان در آن خوشبخت، سالم و در امنیت باشد.

ب- ترجیح می‌دهم در جامعه ای زندگی کنم که انقلابی، آشفته و تاریخ ساز باشد.

7) الف- مهمترین هدف زندگی این است که به کاملترین وجه زندگی و تجربه کنیم.

ب- مهمترین هدف زندگی آن است که با صلح و آرامش زندگی کنیم.

8) الف- من علاقه دارم که با چتر نجات از هواپیما فرود آیم.

ب- من هرگز بیرون پریدن از هواپیما را با چتر نجات دوست ندارم.

9) الف- من به تدریج وارد آب سرد می‌شوم تا آرام آرام به آن عادت کنم.

ب- من دوست دارم که با شیرجه وارد استخر آب سرد شوم.

10) الف- از دیدن قیافه های یکنواخت ناراحت می‌شوم.

ب- من هر روز از دیدن دوستان و صحبت با آنها لذت می‌برم.

زوکرمن 40 پرسش دوگزینه‌ای از این قبیل فراهم آورد که نمره های: 0-3 بسیار پایین، 4-5 پایین، 6-9 متوسط، 10-11 خوب و 12-14 ممتاز یا بسیار عالی است.

منبع

پارسا، محمد؛ (1382)، بنیادهای روان شناسی، تهران: انتشارات سخن، چاپ دوم

مرکز مشاوره