مرکز مشاوره آگاهان
طرحواره‌ی ناسازگار

طرحواره‌های ناسازگار اولیه

تعریف طرحواره

   طرحواره‌ی ناسازگار اولیه. بسیاری از انسان‌ها به خاطر مشکلات ارتباطی در جستجوی درمان هستند، همچنین در بسیاری از اختلالات روانی شناخته شده مشکلات بین فردی دیده می‌شود. اغلب مشکلات بین فردی که افراد تجربه می‌کنند تحت تأثیر شیوه تصور آن‌ها در مورد خود و دیگران است. این شیوه تصور طرحواره نامیده می‌شود. طرحواره‌های ناسازگار، یک وضعیت مرضی را در فرد نشان می‌دهد.

 

حوزه‌های طرحواره و طرحواره‌های ناسازگار اولیه

   در این مدل هجده طرحواره‌ی ناسازگار اولیه بر طبق پنج نیاز هیجانی ارضاء نشده تقسیم می‌شوند که به آن‌ها «حوز‌ه‌های طرحواره» گفته می‌شود.

 .

حوزه اول: بریدگی و طرد

    افرادی که طرحواره‌هایشان در حوزه بریدگی و طرد قرار دارد، نمی‌توانند دلبستگی‌های ایمن و رضایت بخشی با دیگران برقرار کنند. چنین افردی معتقدند که نیازشان‌ به ثبات، امنیت، محبت، عشق و تعلق خاطر برآورده نخواهد شد. خانواده‌های اصلی آن‌ها معمولا بی‌ثبات، بی‌عاطفه و طردکننده هستند. افرادی که طرحواره‌هایشان در حوزه‌ی بریدگی و طرد قرار می‌گیرد(مخصوصاً چهار طرحواره‌ی اول) اغلب بیشترین آسیب را می‌بینند. بسیاری از آن‌ها، دوران کودکی تکان‌دهنده‌ای داشته‌اند و در بزرگسالی تمایل دارند به گونه‌ای نسنجیده و شتاب‌زده از یک رابطه‌ی خود آسیب‌رسان به رابطه‌ای دیگر پناه ببرند یا از برقراری روابط بین‌فردی نزدیک اجتناب کنند.

  افرادی که دارای طرحواره‌ی رها شدگی- بی‌ثباتی هستند، اعتقاد دارند روابطشان با افراد مهم زندگی ثباتی ندارد. آنان احساس می‌کنند افراد مهم زندگی‌شان در کنار آن‌ها نمی‌مانند، زیرا از نظر هیجانی غیر قابل پیش بینی‌اند، فقط چند صباحی به طور موقت در کنار آن‌ها حضور دارند و می‌میرند یا او را به حال خود رها می‌کنند. کسانی که طرحواره‌ی بی‌اعتمادی- بدرفتاری دارند. بر این باورند که دیگران با کوچکترین فرصت از آن‌ها سوء استفاده می‌کنند. به عنوان مثال به آن‌ها آسیب می‌زنند،‌ تحقیرشان می‌کنند، دروغ می‌گویند،‌ بدرفتاری می‌کنند، فریب می‌دهند یا آن‌ها را دست می‌اندازند. افرادی که طرحواره‌های محرومیت هیجانی دارند، انتظار ندارند تمایل آن‌ها برای برقراری رابطه‌ی هیجانی با دیگران به طور کافی ارضا شود.

  افرادی که طرحواره‌ی نقص- شرم دارند، احساس می‌کنند افرادی ناقص، بد، حقیر یا بی‌ارزش‌اند و اگر خود را در معرض نگاه دیگران قرار دهند بدون شک طرد می‌شوند. این طرحواره معمولاً با احساس شرم نسبت به نقایص ادراک شده همراه است. این نقص‌ها و کمبودها ممکن است شخصی(خودخواهی، تکانه‌های پرخاشگرانه، تمایلات جنسی غیرقابل قبول) یا عمومی(ظاهر غیرجذاب) ‌باشند. افرادی که طرحواره‌ی انزوای اجتماعی- بیگانگی دارند، احساس می‌کنند با دیگران متفاوتند و وصله‌ی ناجور اجتماع هستند. در واقع این طرحواره حس متفاوت بودن فرد یا عدم تناسب با اجتماع را در بر می‌گیرد. معمولاً افراد درگیر این طرحواره به هیچ گروه یا جامعه‌ای احساس تعلق خاطر نمی‌کنند.        طرحواره‌ی ناسازگار

طرحواره‌هایی که در این حیطه قرار می‌گیرند، عبارتند از:

۱- رها شدگی – بی ثباتی

  درک ناپایداری و غیر واقعی بودن حمایت و ارتباطات فرد با دیگران در این نوع طرحواره می‌گنجد. افراد دارای این نوع طرحواره بر این باورند که افراد مهم در زندگی آن‌ها ارتباطات خود را با آنها ادامه نمی‌دهند و انتظار ترک شدن از جانب دیگران را دارند. این‌ها معتقدند که افراد مهم زندگیشان قادر نخواهند بود که به حمایت هیجانی و ارتباط قوی و مستمر با آنها ادمه دهند، چون باور دارند که این افراد، بی ثبات و غیر قابل پیش بینی هستند و آن‌ها را به خاطر فرد دیگری طرد خواهند کرد.

۲- محرومیت هیجانی

افراد دارای این طرح واره انتظار دارند که نیازهای هیجانی طبیعی آن‌ها توسط افراد مهم زندگی‌شان، به طور کافی برآورده نخواهد شد. سه شکل محرومیت هیجانی وجود دارد:

الف) محرومیت از محبت: فقدان توجه، عاطفه و عطوفت.

ب) محرومیت از همدلی: درک نشدن، عدم خود افشایی، عدم تبادل دو طرفه احساسات.

ج) محرومیت از حمایت: نداشتن منبع قدرت، فقدان هدایت و راهنمایی دیگران

۳- بی اعتمادی – بدرفتاری

این طرحواره‌ی ناسازگار عبارت است از اینکه دیگران آزار دهنده، صدمه رساننده، متقلب، دروغگو، بی‌صداقت هستند. این افراد معتقدند که اگر دیگران فرصت پیدا کنند، حتما آن ها را استثمار خواهند کرد.

۴- نقص داشتن – شرم

افراد دارای این طرح واره معتقدند که افرادی حقیر، پست، بی ارزش و بد هستند و دیگران آن‌ها را دوست ندارند. به همین دلیل در درون خود احساس پرخاشگری و بی‌ارزشی دارند و احساساتی همچون دوست نداشتنی بودن را تجربه می‌کنند. این افراد ممکن است نسبت به سرزنش، و مقایسه شدن با دیگران به طور افراطی حساس باشند، و از بودن با دیگران احساس عدم امنیت داشته باشند و در عین حال، در حضور دیگران احساس شرم و خجالت کنند.

۵- انزوای اجتماعی – بیگانگی

در این طرحواره، فرد این تجربه ذهنی را دارد که به نوعی از دیگران متفاوت است و متعلق به گروه یا دسته ایی نیست و با دیگران فرق دارد. حس از خود بیگانگی در این افراد دیده می‌شود.

.

حوزه دوم: خود گردانی و عملکرد مختل شده

   خودگردانی یعنی توانایی فرد برای جدا شدن از خانواده و عملکرد مستقل. این توانایی  در مقایسه با افراد هم سن و سال سنجیده می‌شود. کسانی که طرحواره‌هایشان در این حوزه قرار دارد، از خودشان و محیط اطرافشان، انتظاراتی دارند که در توانایی آن‌ها برای تفکیک خود از نماد والدین و دستیابی به عملکرد مستقلانه مانع ایجاد می‌کند. افراط و تفریط در حمایت از کودک منجر به بروز مشکلاتی در حوزه خودگردانی می‌شود. والدین این گروه، اغلب به اعتماد به نفس کودک خود لطمه می‌زنند و در تقویت عملکرد ماهرانه او در خارج از خانه موفق نیستند. در نتیجه، این افراد نمی‌توانند هویت مستقلی در مورد خودشان بدست بیاورند و نمی‌توانند زندگی‌شان را بدون دریافت کمک‌های بی‌شائبه دیگران اداره کنند. آن‌ها نمی‌توانند برای خودشان اهداف مشخصی در نظر بگیرند و در مهارت‌های مورد نیاز تبحر پیدا کنند، لذا از نظر کارایی و کفایت در دوران بزرگسالی، مثل یک کودک کم سن و سال عمل می‌کنند.  طرحواره‌ی ناسازگار

۱- وابستگی – بی کفایتی

افراد دارای این طرح واره، در پذیرفتن مسئولیت های روزانه بدون کمک دیگران احساس ناتوانی می‌کنند. این طرح واره اغلب به عنوان احساس درماندگی یا منفعل بودن، خود را نشان می‌دهد.

۲- آسیب پذیری در برابر صدمه یا بیماری

محتوای این طرحواره‌های ناسازگار حاوی ترس اغراق آمیز و فاجعه آمیز کردن هر نوع ضربه، و ناتوانی در کنار آمدن با صدمه یا بیماری است، سه قسمت دارد: ۱- فاجعه آمیز کردن طبی  ۲- فاجعه آمیز کردن هیجانی ۳- فاجعه آمیز کردن محیطی

۳- گرفتار – خود تحول نیافته

این طرحواره، غالب اوقات شامل درگیر شدن هیجانی افراطی و نزدیکی بیش از حد فرد با دیگران است. این افراد باور دارند که فردیت بهم ریخته‌ای دارند و در نتیجه، بدون حمایت مستمر دیگران قادر نخواهند بود که عملکرد مناسبی داشته باشند و به زندگی خود ادامه دهند. همچنین، احساس هم‌جوشی مستمر با دیگران و هویت فردی بی‌کفایت از دیگر مشکلاتی است که این افراد دارند. در نتیجه، احساس پوچی مزمن، بی‌هدفی و پوچ گرایی می‌کنند.

۴- شکست

 در این طرحواره، باور بر این است که فرد به طور غیر قابل اجتنابی در زمینه‌های مختلف شکست خواهد خورد، و نمی‌تواند به سبک با کفایتی به حد همتایان خود برسد.

.

حوزه سوم: محدودیت‌های مختل شده

   افرادی که طرحواه‌هایشان در این حوزه قرار دارد، محدودیت‌های درونی آن‌ها در خصوص احترام متقابل و خویشتن‌داری به اندازه کافی رشد نکرده است. آن‌ها ممکن است در خصوص احترام به حقوق دیگران، همکاری کردن، متعهد بودن یا دستیابی به اهداف بلند مدت مشکل داشته باشند. علاوه بر این، چنین افرادی اغلب خودخواه، لوس، بی‌مسئولیت یا خود شیفته به نظر می‌رسند. آن‌ها معمولا در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که خیلی سهل‌انگار  و بیش از حد مهربان بوده‌اند. این‌ها در دوران کودکی نیازی نداشته‌اند از قوانینی پیروی کنند که دیگران از آن قوانین تبعیت می‌کرده‌اند. آن‌ها در دوران کودکی ملاحظه دیگران را نمی‌کرده‌اند و خویشتن‌دار نبوده‌اند، در نتیجه در بزرگسالی، توانایی مهار تکانه‌های خود را ندارند و نمی‌توانند ارضاء نیازهای آنی خود را به خاطر دستیابی به منافع آتی به تأخیر بیندازند.

  افرادی که طرحواره‌ی استحقاق- بزرگ‌منشی دارند خودشان را یک سرو گردن بالاتر از دیگران می‌دانند و در  نتیجه حقوق و امتیازات خاصی برای خود قائلند. آنان خود را نسبت به احترام متقابل که پایه و اساس تعاملات اجتماعی سالم است موظف نمی‌دانند. آن‌ها اغلب اصرار می‌کنند که می‌توانند هر کاری را که دلشان بخواهد بدون توجه به هزینه‌ای که این کار برای دیگران دارد، انجام دهند. آن‌ها دوست دارند به قدرت برسند تا بتوانند برتری خود را به رخ بکشند، مثل موفق شدن، مشهور شدن و پولدار شدن. این افراد اغلب بیش از حد پر توقع یا سلطه‌گرند و در روابط اجتماعی با مشکلات دیگران همدلی نمی‌کنند. افرادی که طرحواره خویشتن‌داری- خودانضباطی ناکافی دارند نمی‌توانند برای دستیابی به اهدافشان خویشتن‌داری نشان دهند و ناکامی را به قدر کافی تحمل می‌کنند. از سوی دیگر نمی‌توانند ابراز هیجان‌ها و تکانه‌هایشان را کنترل کنند. در شکل‌های خفیف‌تر، بر اجتناب از ناراحتی خیلی تاکید می‌کنند، به عنوان مثال سعی می‌کنند در روابط بین فردی تعارضی ایجاد نکنند و از پذیرفتن مسئولیت‌های بیشتر طفره روند.  طرحواره‌ی ناسازگار

۱- محق بودن بزرگ منشی

در این طرحواره‌های ناسازگار، فرد معتقد است که از دیگران بالاتر و ارجح است و بنابراین، خود را مستحق دریافت حقوق ویژه می‌داند. احترام به قانون و حقوق دیگران در این افراد مشاهده نمی‌شود. معمولا، این افراد هر کاری را در هر زمانی که دوست داشته باشند، بدون در نظر گرفتن واقعیت های موجود و ضرر به دیگران، انجام می‌دهند و به منظور کسب قدرت یا کنترل، تاکید اغراق‌آمیزی بر برتر بودن خود دارند. سعی بسیاری می‌کنند که بر دیگران غالب شوند، نقطه نظرهای خود را بر دیگران تحمیل می‌کنند و رفتارهای دیگران را در جهتی که تمایل داشته باشند، هدایت می‌کنند؛ بدون اینکه با آن‌ها همدلی داشته باشند و یا احساسات آن‌ها را در نظر بگیرند.

۲- خویشتن داری ناکافی خود انضباطی ناکارآمد

افراد دارای این طرح واره نمی‌توانند به طور کارآمدی خود را کنترل کنند، تحمل ناکامی در کسب اهداف فردی در آن‌ها بسیار ناکارآمد و مختل است و در صورت ناکامی، به صورت بسیار افراطی هیجان‌های خود را بیان می‌کنند و تکانشی رفتار می‌کنند. این افراد درد را تحمل نمی‌کنند و از مسئولیت گریزان هستند.

.

حوزه چهارم: دیگر جهت‌مندی

این افراد به جای رسیدگی به نیازهای خود به دنبال ارضای نیازهای دیگران هستند. آن‌ها این کار را برای دستیابی به تایید، تداوم رابطه یا اجتناب از انتقاد انجام می‌دهند. آنان در روابط اجتماعی تمایل دارند بر پاسخ‌های دیگران بیشتر از نیازهای خودشان تاکید کنند و اغلب از خشم و تمایلات خودشان ناآگاه هستند. آن‌ها در دوران کودکی آزاد نبوده‌اند تا از تمایلات طبیعی خودشان پیروی کنند و در بزرگسالی به جای اینکه از درون جهت‌دهی شوند از محیط بیرونی تاثیر می‌پذیرند و از خواسته‌های دیگران تبعیت می‌کنند. ریشه‌ی تحولی طرحواره‌های این حوزه مبتنی بر پذیرش مشروط بوده است. کودکان باید جنبه‌های مهم شخصیت خود را برای دستیابی به عشق یا تایید دیگران مهار می‌کردند. در اکثر این خانواده‌ها والدین به جای توجه و اهمیت قائل شدن به نیازهای منحصر به فرد کودک، نیازهای هیجانی یا منزلت اجتماعی خود را مهم می‌دانند. 

  افرادی که طرحواره‌ی اطاعت دارند کنترل خود را به دست دیگران می‌سپارند و در برابر آن‌ها تسلیم می‌شوند، زیرا احساس می‌کنند مجبورند این کار را انجام دهند. کارکرد طرحواره‌ی اطاعت معمولاَ اجتناب از خشم انتقاد یا رهاشدگی است. این طرحواره اغلب به شکل رضایت و اشتیاق وافر برای خرسند کردن دیگران ظاهر می‌شود، در عین حال که نسبت به نیرنگ و فریب خوردن حساسیت زیادی دارد. اطاعت معمولاً منجر به افزایش تدریجی خشم شده و به شکل علایم ناسازگار ظاهر می‌شود، مثل رفتار منفعل – پرخاشگرانه، طغیان‌های غیر قابل کنترل خشم، علایم روان‌تنی یا انزوای عاطفی. افرادی که طرحواره‌ی  ایثار دارند نیازهای دیگران را با میل خود و حتی به قیمت از دست دادن رضایت‌مندی شخصی ارضا می‌کنند. آن‌ها این کار را برای کاهش رنج و گرفتاری دیگران، دوری از گناه، دستیابی به احسلاس ارزشمندی و تداوم رابطه هیجانی با افراد نیازمند انجام می‌دهند.

  افرادی که طرحواره پذیرش‌جویی- جلب توجه دارند، دستیابی به تایید یا توجه دیگران را سرلوحه‌ی زندگی خود قرار می‌دهند. احساس ارزشمندی آن‌ها بیشتر به واکنش دیگران بستگی دارد تا واکنش‌های خودشان. این طرحواره اغلب مسائلی از قبیل اشتغال ذهنی زیاد نسبت به منزلت اجتماعی، ظاهری، پول یا موفقیت به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به تایید و توجه دیگران را در بر می‌گیرد. چنینی طرحواره‌هایی اغلب منجر به تصمیم‌های سرنوشت سازی در زندگی می‌شود که غیر قابل اطمینان هستند و نتایج ناگواری در پی دارند.

۱- اطاعت

دراین طرحواره، فرد خود را در کنترل اغراق‌آمیز از جانب دیگران احساس می‌کند که به دو شکل ظاهر می‌شود:  ۱- اطاعت از نیازها؛  ۲- اطاعت از هیجان‌ها. این افراد بر این باورند که آرزوها، نقطه نظرات و احساس‌های آن‌ها بی‌ارزش هستند یا برای دیگران مهم نیستند. این افراد به طور مکرر شاکی هستند و نسبت به عدم ارضای نیازهای خود بسیار حساس هستند. معمولا این وضعیت منجر به خشم، که خود را با علایم ناسازگارانه مثل رفتارهای پرخاشگر- منفعل، علایم روان‌تنی، برون‌ریزی و سومصرف مواد نشان می‌دهد، آشکار می‌گردد.

۲- ایثار

در این طرحواره، فرد به طور داوطلبانه به دنبال ارضای نیازهای دیگران است، حتی اگر نیازهای خودش برآورده نشود. دلایل عمده این افراد عبارتند از پیشگیری از ایجاد هر نوع ناراحتی و درد در دیگران، اجتناب از احساس گناه ناشی از خود خواه بودن، و تداوم ارتباط با دیگران و اغلب منجر به یک رنجش در دیگران می‌گردد.

۳- تائید جویی – جلب توجه

افراد دارای این طرحواره‌، تاکید افراطی بر کسب تائید، بازشناسی یا توجه از جانب دیگران دارند، تا به این وسیله بتوانند یک تجربه ذهنی ایمن از خود به دست آورند. تجربه ذهنی فرد از اعتماد بنفس خودش، به طور بنیادین به واکنش‌های دیگران بستگی دارد. گاهی اوقات این طرحواره در این افراد، موجب تاکید اغراق‌آمیز به ظاهر، توجه و احترام می‌شود.

حوزه پنجم: گوش به زنگی بیش از حد و بازداری

   افرادی که طرحواره‌هایشان در این حوزه قرار دارد، احساسات و تکانه‌های خود انگیخته را واپس‌زنی می‌کنند. آن‌ها اغلب تلاش می‌کنند طبق قواعد انعطاف ناپذیر و درونی شده‌ی خود عمل کنند؛ ولو به قیمت از دست دادن خوشحالی، ابراز عقیده، آرامش خاطر، روابط صمیمی ‌یا سلامتی خودشان. دوران کودکی این افراد پُر از خشونت، واپس‌زدگی و سخت‌گیری بوده و خویشتن‌داری و فداکاری بیش از حد بر خود انگیختگی و لذت غلبه داشته است. آنان در دوران کودکی به تفریح و شادی تشویق نشده‌اند و در عوض یاد گرفته‌اند که در خصوص حوادث منفی زندگی گوش به زنگ باشند  و زندگی را طاقت فرسا در نظر بگیرند. آن‌ها معمولا در احساس بدبینی، نگرانی و ترس بسر می‌برند، به طوری که معتقدند اگر نتوانند در تمام لحظات زندگی خود هوشیار و مراقب باشند، ممکن است زندگی‌شان از هم بپاشد.

   افرادی که طرحواره منفی‌گرایی- بدبینی دارند به جنبه‌های منفی زندگی مثل درد، مرگ، فقدان، ناامیدی، تعارض و خیانت خیلی توجه می‌کنند، در حالی که جنبه‌های مثبت را کم ارزش جلوه می‌دهند. این افراد در حین فعال شدت این طرحواره، معمولاً دست به پیش‌بینی‌های افراطی می‌زنند. مثلاَ پیش‌بینی می‌کنند همیشه کارهای شغلی، اقتصادی و بین فردی به طرز اسفناکی اشتباه از آب در می‌آید. این افراد از اشتباه کردن خیلی می‌ترسند. این نوع طرز فکر به نوبه خود منجر به گرفتاری‌های مالی، فقدان، احساس سرافکندگی یا در مخمصه افتادن می‌شود. از آنجایی که چنین افرادی نتایج منفی احتمالی را اغراق‌آمیز جلوه می‌دهند، اغلب ویژگی‌هایی مثل نگرانی، تشویش، گوش به زنگی، غر زدن و بلاتکلیفی دارند. افرادی که طرحواره‌ی بازداری هیجانی دارند رفتارها، احساسات و روابط بین‌فردی خودانگیخته‌شان را محدود می‌کنند. آن‌ها معمولاً این کار را برای جلوگیری از مورد انتقاد واقع شدن یا از دست دادن کنترل روی تکانه‌هایشان انجام می‌دهند. شایع‌ترین حوزه‌های بازداری عبارتند از: ۱- بازداری خشم ۲- بازداری تکانه های مثبت  مانند شوخی، محبت، برانگیختگی مثبت و بازیگوشی ۳- مشکل در بیان آسیب پذیری و ۴- تاکید بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجانات. این افراد غالباً افرادی کسالت آور، مقید، منزوی یا سرد و بی‌عاطفه به نظر می‌رسند.

   کسانی که طرحواره‌ی معیارهای سرسختانه- عیب‌جویی افراطی دارند، معتقدند باید تلاش کنند تا به معیارهای بلندپروازانه‌ی خود دست یابند و این کار را به خاطر اجتناب از عدم تایید یا خجالت‌زدگی انجام می‌دهند. این طرحواره معمولاً منجر به احساس فشار مداوم و عیب‌جویی افراطی از خود  و دیگران می‌شود. این وضعیت در صورتی که به عنوان یک طرحوار‌ه‌ی ناسازگار اولیه در نظر گرفته می‌شود که منجر به اختلال در سلامت، احساس ارزشمندی، روابط بین فردی یا لذت بردن از زندگی شود. شکل‌های بروز این طرحواره عبارتند از ۱- بی‌نقص‌گرایی مانند نیاز به انجام دقیق کارها، توجه غیر عادی به جزییات یا کم برآورد کردن کارآیی ۲- قواعد و بایدهای انعطاف ناپذیر در بسیاری از حوزه ها از جمله معیارهای اخلاقی، فرهنگی و مذهبی غیرواقع‌بینانه و ۳- اشتغال ذهنی با زمان و بازده کار.

   افرادی که طرحواره‌ی تنبیه دارند بر این باورند که افراد باید به خاطر خطاها و اشتباهات خود سخت تنبیه شوند. در چنین طرحواره‌ای، تمایل تنبیهی شدیدی وجود دارد نسبت به کسانی که طبق معیارها و اصول مورد قبول شخص عمل نمی‌کنند. افرادی که این طرحواره را دارند معمولاً نمی‌توانند از اشتباهات دیگران چشم‌پوشی کنند و آن‌ها را ببخشند، زیرا آنان نمی‌توانند موقعیت‌های مشکل‌زا، نقص‌ها و کمبودهای انسان را مد نظر قرار دهند و از پذیرش آن طفره می‌روند.    طرحواره‌ی ناسازگار

۱- منفی‌گرایی – بدبینی

در این طرحواره، تمرکز مستمر و نافذی بر جنبه های منفی زندگی، از جمله مرگ، فقدان، گناه، تعارض، خیانت و غیره وجود دارد و در عین حال، جنبه های مثبت زندگی کوچک شمرده می‌شوند یا نادیده گرفته می‌شود. معمولا شامل یک ترس غیر طبیعی از خطا کردن است، که ممکن است به مشکلاتی مثل مشکلات مالی و فقدان منجر شود. چون این افراد نتایج منفی را به طور اغراق آمیزی ادراک می‌کنند، لذا به طور مکرر دچار نگرانی مزمن، گوش به زنگی و بلا تصمیمی هستند.

۲- بازداری هیجانی

در این طرحواره، فرد احساسات، ارتباطات و رفتارهای خود انگیخته خود را محدود می‌سازد. معمولا از عدم تائید توسط دیگران، احساس شرم یا از دست دادن کنترل، اجتناب می‌کند. شایع‌ترین جنبه‌های این بازداری شامل موارد زیر است:

۱-بازداری از بروز خشم؛

۲-بازداری از تکانه های مثبت؛

۳-بازداری از بیان آسیب پذیری یا ارتباط آزادانه با احساس ها و نیازهای شخصی؛

۴-تاکید افراطی بر عقلانیت و سرکوبی هیجان ها.

۳- معیارهای سرسختانه – عیب‌جویی افراطی

باور زیر بنایی در این طرحواره این است که فرد باید تمامی تلاش خود را انجام دهد تا بتواند به استاندارد های درونی شده بسیار سخت برسد و این کار معمولا برای جلوگیری از انتقاد صورت می‌گیرد. این افراد، غالب اوقات احساس در فشار بودن دارند و اختلال واضحی در کسب لذت، آرامش، اعتماد به نفس و رضایت در روابط بین فردی دارند.  این طرحواره خود را به صورت کمال گرایی(بی نقص گرایی)، قوانین غیر قابل انعطاف(بایدها) و دغدغه زمان و کار آمدی، نشان می‌دهند.

۴- تنبیه

در این طرحواره اعتقاد بر این است که فرد هنگامی که خطایی مرتکب شده، باید شدیدا تنبیه شود و در قبال افرادی که استانداردها را رعایت نمی‌کنند، شدیدا پرخاشگر، بی‌تحمل، تنبیه کننده و خشمگین است. معمولا، این طرح واره خود را به صورت دشواری در بخشیدن خود یا دیگران در هنگام ارتکاب خطا نشان می‌دهد.

.

طرحواره‌های ناسازگار شرطی در مقابل طرحواره‌های ناسازگار غیرشرطی

   برخی از طرحواره‌های ناسازگار، شرطی و برخی دیگر، غیر شرطی هستند. به طور کلی، طرحواره‌هایی که در اوایل سیر تحول انسان شکل می‌گیرند و اغلب در محور ساختار شناخی قرار دارند، باورهای غیرشرطی درباره خود و دیگران هستند. طرحواره‌هایی که بعدا در سیر تحول شکل می‌گیرند، شرطی‌اند.

  طرحواره‌های ناسازگار غیرشرطی، هیچ‌گونه راه گریزی برای شخص باقی نمی‌گذارند. مهم نیست که فرد چه کاری انجام می‌دهد، زیرا در هر صورت نتیجه یکی است: فرد بی‌کفایت، نالایق، دوست نداشتنی، بدبخت، در معرض خطر و بدخواه دیگران خواهد بود و هیچ چیزی نمی‌تواند آن را تغییر بدهد. طرحواره، تمام اتفاقات دوران کودکی را بدون هیج گونه انتخابی از سوی کودک، در خود خلاصه می‌کند؛ دقیقا به همین سادگی. اما طرحواره‌های شرطی، روزنه‌ی امیدی برای فرد فراهم می‌کنند. به طوری که فرد احساس می‌کند توانایی تغییر نتیجه را دارد. او می‌تواند اطاعت کند، به دنبال تأیید دیگران باشد، ایثارگری کند، هیجان‌ها را بازداری نماید و با انجام این کار‌ها، شاید حتی الامکان بتواند به طور موقت از وقوع نتایج منفی جلوگیری کند.

طرحواره‌های ناسازگار شرطی

۱)اطاعت  ۲) ایثار    ۳) پذیرش‌جویی- جلب توجه    ۴) بازداری هیجانی   ۵) معیارهای سرسختانه- عیب‌جویی افراطی

 .

طرحواره‌های ناسازگار غیرشرطی

۱) خویشتن‌داری و خودانضباطی ناکافی   ۲) رهاشدگی- بی‌ثباتی  ۳) بی‌اعتمادی- بدرفتاری  ۴) محرومیت هیجانی  ۵) نقص و شرم  ۶) وابستگی- بی‌کفایتی   ۷) آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری  ۸) خود تحول نیافته- گرفتار   ۹) شکست  ۱۰) منفی‌گرایی- بدبینی  ۱۱) تنبیه  ۱۲) استحقاق- بزرگ‌منشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *