احتمالاً شما هم بحث تفاوتهای «نیمکره چپ مغز» و «نیمکره راست مغز» و همینطور داستانهای «چپ مغزی» و «راست مغزی» را شنیدهاید. هر روز در کلاسهای روانشناسی، در تست های استخدام، در برنامههای رادیویی و تلویزیونی و حتی در برنامههای نصب شده روی گوشی موبایل خود، با این سوال مواجه میشویم که «کدام نیمکرهی مغز شما بر بدن و رفتار شما غلبه دارد؟» بعید نیست، تستهای آنلاین نیز در همین زمینه انجام داده باشید و الان خودتان را یک «چپ مغز» یا «راست مغز» بدانید. شاید برای شما جالب باشد که بدانید این تقسیمبندی، صرفاً یک مفهوم قراردادی برای نشان دادن نوعی از تفکر است و نه واقعاً به معنای اینکه یک نیمکره از مغز بر دیگری تسلط یا برتری دارد. واقعیت این است که برخی فعالیتها به طور تخصصی در بخشهای مشخصی از مغز انجام میشوند اما اینکه در یک فرد نیمکرهی چپ یا راست، نیمکرهی غالب و حاکم باشد، از نظر علمی صحت ندارد.!
تفاوت نیمکره های چپ و راست مغز
به تعبیر زیبای جورج بوئری «در درخت تکامل تقریباً در تمام موجودات پیچیدهتر از کرم، تفاوت در نیمکره چپ و نیمکره راست مغز وجود دارد». این همان تفاوتهایی است که ما در ادبیات علمی با عنوان Brain Lateralization شنیدهایم و میشناسیم. اما این تفاوتها به معنی «برتری نیمه چپ یا راست مغز» نیستند. ضمن اینکه شدت و قطعیت آنها نیز در حدی نیست که ما آموختهایم. به عبارت دیگر، همیشه دو نیمکره مغز در تعامل با یکدیگر کار میکنند. نه به صورتی که به ما آموختهاند: «دو نیمکره در رقابت با یکدیگر و یک نیمکره قدرتمند که بار نیمکره دیگر را به دوش میکشد».
نگاه متفاوت به دو نیمکره مغز زمانی جدی شد که ۱۶ نفر از بیماران راجر اسپری(برندهی جایزه نوبل) به او اجازه دادند تا ارتباط بین نیمکره چپ و راست آنها را که به نام Corpus Callosum شناخته میشود، قطع کند. تیم راجر اسپری، پس از خروج آنها از بیمارستان، بیماران و رفتار و ذهنیت آنها را تحت مطالعه قرار دادند. خوشبختانه در تاریخ علم، معمولاً نتایج اولیه و ناپختهی تحقیقات علمی به سادگی راه خود را به جامعه عوام باز نمیکند. اما این بار شانس با دانشمندان یار نبود. نیویورک تایمز در سال ۱۹۷۳ مقالهای تحت عنوان «ما یا چپ مغز هستیم یا راست مغز» منتشر کرد که آن مقاله با این جملات آغاز میشد: «دو موجود کاملاً متفاوت در سر ما ساکن هستند. یکی مهارت کلامی و تحلیلی را خوب میفهمد و دیگری هنر را!». نشریه کسب و کار هاروارد (HBR) و نیز Psychology Today دو سال در برابر داستان مقاومت کردند اما در نهایت در سال ۱۹۷۵ نخستین گزارشها از این دست در آنجا هم منتشر شد. حتی مقالاتی منتشر شد که برای چه شغلهایی باید از «چپ مغزها» و برای چه شغلهایی بهتر است از «راست مغزها» استفاده شود! جالب اینجاست که در بزرگنمایی و کج فهمی این موضوع، حتی حرفهای خود راجر اسپری در سال ۱۹۸۴ هم به فراموشی سپرده شد که میگفت:
«باید دقت شود که … تفاوتهایی که سبک شناختی نیمکره چپ و راست مغز در آزمایشها مشاهده شدهاند صرفاً یک ایدهی کلی هستند که خیلی خیلی ساده ممکن است به نتیجهگیریهای اغراقآمیز منجر شود… مهم است به خاطر داشته باشیم که دو نیمکره در یک مغز سالم عادی در ارتباط نزدیک با یکدیگر هستند و به عنوان یک عضو واحد عمل میکنند».
چپ مغزی و راست مغزی
تحقیقات جدید نیز این واقعیت را تایید میکنند که: برخی فعالیتها در مغز ما ممکن است بیشتر توسط نیمه چپ مغز و برخی فعالیتها بیشتر توسط نیمه راست مغز انجام شوند. اما دو نیمکره در تعامل کامل با یکدیگر کار میکنند و اینکه «نیمهی چپ مغز» بر «نیمهی راست مغز» غالب باشد (یا بالعکس) معنای علمی ندارد. از جمله این تحقیقات، تحقیق ارزشمند و تاثیرگذار انجام شده توسط محققان دانشگاه یوتا است که توسط Science Daily منتشر شده است. در این تحقیق، ۱۰۱۱ نفر در محدودهی سنی ۷ تا ۲۹ سال، هیچ نشانهی مشخصی در مورد ترجیح استفاده از «نیمکره چپ» یا «نیمکره راست» مشاهده نشد. جف اندرسون که مدیریت این تحقیق را بر عهده داشته است، گزارش میدهد: «این یک واقعیت محض است که برخی فعالیتهای مغز در نیمکره چپ و برخی فعالیتها در نیمکره راست انجام میشوند. “مهارت کلامی” بیشتر توسط نیمکره چپ و “توجه” بیشتر توسط نیمکره راست، مدیریت میشود. اما هیچ نوع نشانهی مشخصی مبنی بر اینکه در یک فرد نیمکره چپ بر نیمکره راست غالب بوده یا برعکس، نیمکره راست بر نیمکره چپ غالب باشد وجود ندارد».
البته واقعیت را نباید انکار کرد. به تعبیری که دنیل پینک در کتاب «ذهن کامل نو» یا «یک ذهن کامل جدید» اشاره کرده است، حتی با وجود غیر علمی بودن مفهوم «چپ مغزی» و «راست مغزی» به معنای عام و بازاری آن، هنوز برچسب «چپ مغز» به عنوان نوعی از تفکر که «منطق و تحلیل و ترتیب و جزییات» را بهتر میفهمد و برچسب «راست مغز» به عنوان نوعی از تفکر که «شهود و کلان نگری و تصویر کلی» را بیشتر مورد توجه قرار میدهد، می تواند موجب سهولت بیان و انتقال سریعتر مفاهیم شود. به شرط آنکه فراموش نکنیم که «چپ مغز» بودن و «راست مغز» بودن ربط مشخصی به «نیمکره چپ مغز» و «نیمکره راست مغز» ندارد. چنانکه «رفتار زنانه» و «رفتار مردانه» نیز میتواند برچسب خوبی باشد به شرط آنکه فراموش نکنیم که «زنانه بودن» و «مردانه بودن» ربطی به «زن بودن» و «مرد بودن» ندارد.
پس یادتان باشد که اصطلاح چپ برتر و راست برتر، صرفاً یک اصطلاح قراردادی برای نشان دادن چگونگی سبک تفکر فرد است. نه برای نشان دادن اینکه کدام نیمکره برتر است.
راست مغزها
به فرآیندهای ادارکی، تصور، تجسم، خیال پردازی، شناخت رنگ و موسیقی و هنر، شناسایی قیافه ها و اشکال و کلاً برداشت، داوری و ترکیب می پردازند و مانند قوه بینایی یک پرنده کل تصویر را میبینند و کل نگر هستند. افراد راست مغز مسایل را به طور کلی وکل نگرانه مجسم و ادراک میکنند. به عبارت دیگر آنها تمایل دارند به جای مشاهده جزییات سازنده و تشکیل دهنده، تصویر اصلی و بزرگ را ببینند. در واقع مغز راست ابتداء کل را می بیند و بعد اجزای آن را تشخیص می دهد. ، لیکن سمت راست مغز اساس خلاقیت را تشکیل می دهد.
چپ مغزها
گرایش به فعالیتهایی همچون ریاضیات، زبان و ترکیب عبارات کلام، منطق، حافظه، طبقه بندیها تحلیل و … دارند. این افراد به جزئیات امور توجه دارند و همانند قوه بینایی مورچه تک تک میبینند. چپ مغزها تحلیلگرند و به شیوهای منطقی و عقلایی و ترتیبی عمل میکنند. این نیمکره مسئول و کنترل کننده زبان، بررسیهای علمی، عقلانیت و خردمندی است. در واقع مغز چپ، ابتدا اجزا را دیده و سپس آنها را ترکیب نموده و کل را میسازد. تفکر مغز چپ بر هوش استوار است.
منابع: متمم، مسیر ایرانی(با تغییر)
اینکه میگن چپ دست ها بیشتر عمر میکنن واقعیت داره؟
چنین ادعایی غلط است و هیچ شواهد علمی قابل تأییدی در این زمینه وجود ندارد.
چرا در بیشتر سکته های مغزی عوارض ناشی از آنها در سمت راست بدن دیده میشود؟
به نظز نمیرسد این موضوع که بیشتر سکته های مغزی و عوارض ناشی از آن در سمت راست بدن رخ میدهد چندان درست باشد. سکته رمانی ایجاد میشود که رگهای خونی مغز مسدود شود و اکسیژنرسانی به بخشی از مغز متوقف شود. از آنجا که مغز یک بافت یکدست دارد احتمال گرفتگی در تمام نقاط آن یکسان است. اگر سکته در طرف راست مغز زخ دهد، علایم حرکتی آن در سمت چپ بدن مشاهده میشود و همچنین موجب کاهش توجه، تمرکز و حافظه و اختلال در شناسایی چهرهها یا اشیا میشود. اگر سکته در طرف چپ مغز زخ دهد موجب بروز مشکل در گفتار و درک زبان، اختلال حافظه، مشکل در استدلال، سازماندهی، درک مفاهیم ریاضی و تغییرات گسترده رفتاری میشود. اگر سکته در ساقه مغزی رخ دهد، تنفس، ضربان قلب دچار مشکل میشود و احتمال بیهوشی و کما افرایش مییابد.
سلام میخواستم بدونم چند درصد از مردم جهان دست راست و پا چپی هستند ینی هر دو رو با هم دارن
سلام. اینکه کسی همزمان راستدست و چپپا باشد، یک وضعیت شایع و قابل انتظار است و چیز عجیبی نیست اما امار دقیقی در این خصوص وجود ندارد. از طرفی در یک شخص این امکان وجود دارد که کارهای مختلفی که با دست انجام میدهد هر کدام به شکل مجزا چپ یا راست باشد. مثلا ممکن است پیچگوشتی را با دست راست بگیرد و هنگام نوشتن نیز راست دست باشد اما درب بطری را با دست چپ باز کند و یا فرمان خودرو را با چپ بگیرید. این تقسیمبندی میتواند بین دست و پا متفاوت توزیع شود.