حدود ۱۵ درصد کسانی که به روان پزشک مراحعه میکنند دارای اختلال تبدیلی هستند. در اختلال هیستری تبدیلی، فرد از ناراحتیهای جسمانی مختلفی شکایت دارد که هیچ علت جسمی برای آن وجود ندارد. بیماران هیستریکال ممکن است پزشکان یا روانشناسان کم تجربه را کاملاً گمراه کنند زیرا تشخیص این اختلالات از بیماری جسمانیِ واقعی یا تمارض سخت و پیچیده است. در بیماری هیستری تبدیلی، فرد با علائمی مانند کری، کوری، فلج عضلانی یا بیحسی دستها و دردهای شدیدِ موضعی که اغلب نیز در قسمت چپ بدن است نزد پزشک میرود، اما پزشک نمیتو اند هیچ علتی برای این علایم پیدا کند زیرا بیماری او ساختگی است. منظور از ساختگی بودن این نیست که او تمارض میکند، منظور این است که این بیماری را روانِ او خلق کرده تا به یک سود پنهانی برسد.
بین تمارض و بیماریهای هیستریکال دو تفاوت عمده وجود دارد: ۱) نشانههای تمارض تحت کنترل ارادی فرد هستند، در حالی که فرد مبتلا به اختلال تبدیلی بر نشانههای بیماریاش کنترلی ندارد. ۲) فرد تمارضکننده هدف و نفع مشخصی از بیماری خود میبرد مثلا فرار از سربازی، مدرسه نرفتن یا منافع دیگر. اما در فرد مبتلا به اختلال تبدیلی منافع واضحی دیده نمیشود و منافع درونی و پنهان هستند. بعضی الگوهای رفتاری، فردِ مبتلا به هیستری تبدیلی را از تمارضکننده جدا میکند مثلا فرد مبتلا به کوری هیستریکی به اشیاء برخورد نمیکند اما تمارضکنندگان ممکن است با اشیاء برخورد کنند. فرد مبتلا به اختلالِ تبدیلی نسبت به بیماری خود نگرانی نشان نمیدهد و نوعی بیتفاوتی در او دیده میشود اما تمارضکنندگان، ابراز نگرانی میکنند. فرد مبتلا به تشنجهای تبدیلی، زبان خود را گاز نمیگیرد و دچار ادرار یا مدفوع بیاختیاری نمیشود. فرد مبتلا به کری هیستریکی به صدای ناگهانی بلند واکنش نشان میدهد اما در کری واقعی، این پاسخ دیده نمیشود.
در مورد دلایل بروز این بیماری دیدگاههای مختلف روانشناختی دلایل متفاوتی را عنوان کردهاند. روان تحلیل گران به این موضوع اشاره کرده اند که فرد مبتلا به اختلال تبدیلی تمایلات جنسی منع شده خود را سرکوبگری کرده و به شکل نشانههای جسمانی بروز می دهد. همچنین تعارض نوجوانها برای مستقل شدن از والدین و وابسته ماندن به آنها میتواند زمینه ساز بروز این علائم باشد. روانشناسان شناختگرا بر این باور هستند که افرادی که هیجانهای خود را نمی پذیرند و توانایی ابراز آن ها را ندارند ، با زبان بدنشان به ابراز هیجان میپردازند.
حدود یکسوم مردم دنیا در طول عمر دچار بعضی از علایم این اختلال میشوند ولی لزوما بیمار هیستریک نیستند. زنان حداقل دو برابر و گاهی تا ۱۰ برابر بیشتر از مردان مبتلا میشوند. این اختلال در تمام سنین یعنی از کودکی تا کهنسالی دیده میشود ولی شروع آن قبل از ۱۰ سالگی و پس از ۳۵ سالگی نادر است. همچنین این اختلال در افراد کمسواد و طبقات اقتصادی پایین و روستاییان و همچنین افراد نظامی که موقعیتهای جنگی را تجربه کردهاند بیشتر دیده میشود. این بیماری در افراد خانواده بیماران مبتلا بیشتر دیده میشود که تا حدودی ناشی از یادگیری فرزندان از والدین است. اختلالات جسمی و خصوصا بیماریهای عصبی شیوع قابلملاحظهای در میان این مبتلایان دارند و از میان اختلالات روانپزشکی، افسردگی و اختلالات اضطرابی، با اختلال تبدیلی در زنان ارتباط دارند. اختلالات شخصیت نیز به کرات همراه با اختلال تبدیلی مشاهده میشوند، خصوصا اختلال شخصیت نمایشگر در زنان و اختلال شخصیت ضداجتماعی در مردان. اختلال تبدیلی در اثر واپس زدن تعارضات ناخودآگاه و تبدیل اضطراب به یک علامت جسمی ایجاد میشود. علایم این اختلال بیمار را قادر میسازد به دیگران چنین القا کند که وی نیاز به توجه ویژه و درمان به خصوص دارد و همچنین یک ابزار غیرکلامی برای کنترل کردن یا بازی دادن دیگران است. با تصویربرداری از مغز، مشخص شده است که در این بیماران، متابولیسم نیمکره غالب کاهش و متابولیسم نمیکره غیر غالب افزایش مییابد.
این اختلال زمانی تشخیص داده میشود که درمانگر، ارتباطی ضروری و اساسی بین علت علایم عصبی و عوامل روانشناختی پیدا کند و این نشانهها نباید نتیجه تمارض و یا اختلال ساختگی (که در آن فرد علایم یک بیماری را آگاهانه تقلید میکند) باشند. در اختلال تبدیلی، بیحسی و مورمور شدن در اندامها، کری، کوری، حرف نزدن و فلج عمومی بدن دیده میشود. علایم حرکتی نیز شامل حرکات غیرطبیعی، اختلال در راه رفتن، ضعف عمومی، فلج، لرزش تیک و حرکات پرتابی میباشد. تشنجهای کاذب علامت دیگری در اختلال تبدیلی است و تفکیک آنها از تشنجهای واقعی گاهی سخت است. بیمار مبتلا به اختلال تبدیلی با کنار زدن تعارضهای درونی و همچنین جلب توجه دیگران به منافع خود میرسد و همین موضوع موجب تکرار این رفتار میشود. علایم ایجاد شده مدت کوتاهی طول میکشند و معمولا خود به خود برطرف میشوند. رواندرمانی حمایتی درمان را تسهیل میکند. مهمترین ویژگی درمان، برقراری ارتباط درمانگر با بیمار است. نباید به بیمار گفت که تو مشکلی نداری و یا اینکه علایم خیالی هستند زیرا بیماری وی شدیدتر میشود.
اصطلاح هیستری بسیار مبهم است، زیرا که پدیدههای مرضی بسیار متفاوتی مانند هیستری اضطرابی ، روان گسستگی هیستریکی ، شخصیت هیستریکی و هیستری تبدیل را تحت عنوان این اصطلاح قرار می دهند، در حالیکه هیستری اضطرابی در چهارچوب روان آزردگی هراس قرار می گیرد، وجود روانگسستگی هیستریکی قابل بحث است؛ شخصیت هیستریکی دارای معنای مشخصی نیست و تنها هیستری تبدیل میتواند در چهارچوب نسبتا معینی محدود شود.هیستری، یک کمکطلبی بیفریاد است و پدیده “بدنی کردن” این اختلال برای تعریف آن کافی نیست، چرا که این نوع پدیده را میتوان در انواعی از لکنت زبان، اختلالهای روانتنی و یا حتی روانگسستگیهایی از نوع کاتاتونیا نیز مشاهده کرد.
انواع هیستری
هیستری دو نوع دارد: هیستری تبدیلی ( Conversion Hysteria) و هیستری ازهمگسستگی (DissociativeHysteria )
نوع اول: هیستری تبدیلی
این نوع نوروز، (نوروز، عبارت از یک اختلال روانی است که عملکردهای اصلی شخصیت را دربرنمیگیرد و فرد به آن آگاهی دارد. از انواع بسیار رایج و شناختهشده نوروز، میتوان اضطراب، وسواس، ترسهای مرضی و هیستری را نام برد.) بیش از هر قسم دیگری مورد مطالعه، پژوهش و بررسی قرار گرفته است. جالب اینکه در زنها بیشتر از مردها یافت میشود؛ البته در سالهای اخیر از تعداد این نوع بیماران کاسته شده است؛ زیرا هرچه رشد روانی و فرهنگی جوامع بیشتر شود، بروز این بیماری که تا حد زیادی معلول عقبماندگیهای روانی و اجتماعی است، کاهش مییابد. دانشمندان با تحقیقات خود در کشورهای مختلف جهان متوجه شدهاند که بیشتر بیماران هیستری تبدیلی، از طبقات پایین و محروم اجتماعی – اقتصادی جامعه هستند؛ مثلا در سال ۱۹۸۰، میلر و سوانسون، در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که مکانیزم دفاعی انکار( Denial ) که صفت بارز هیستری یا اختلال تبدیلی است، معمولا در طبقات پایین و عقبمانده اقتصادی – اجتماعی آمریکا یافت میشود.
فراگیری هیستری یا اختلال تبدیلی
هیستری یا اختلال تبدیلی ، در اوایل بزرگسالی دیده میشود، اما میتواند در میانسالی یا کهنسالی نیز رخ دهد. نسبت مرد به زن در این اختلال یک به دو است. این اختلال در اعضاء خانواده فرد مبتلا، شایعتر میباشد.
در ارتباط با هیستری یا اختلال تبدیلی ، پنج عامل را باید در نظر گرفت:
۱- کارکرد جسمانی از بین میرود یا تغییر مییابد.
۲- نشانه را نمیتوان با شرایط جسمانی یا عصبشناختی معلوم، تبیین کرد.
۳- شواهد قاطعی وجود دارد که عوامل روانشناختی با نشانه در ارتباط هستند.
۴- بیمار اغلب اما نه همیشه، نسبت به صدمه جسمانی بیتفاوت است. بهویژه آنکه، بیمار احساس اضطراب نمیکند.
۵- نشانهها تحت کنترل ارادی نیستند.
اختلال هیستری حدود ۵ تا ۱۵ درصد مشاوره های روان پزشکی در بیمارستان های عمومی را شامل می شود. زنان حداقل دو برابر و گاهی تا ۱۰ برابر مردان مبتلا به اختلال هیستری می شوند و علایمی که نشان می دهند سمت چپ بدن بیشتر از سمت راست آن است. اختلال هیستری در تمام سنین یعنی از کودکی تا کهنسالی دیده می شود ولی شروع آن قبل از ۱۰ سالگی و پس از ۳۵ سالگی نادر است. همچنین اختلال هیستری در افراد کم سواد و طبقات اقتصادی پایین و روستاییان و نیز افراد نظامی که موقعیت های جنگی را تجربه کرده اند بیشتر دیده می شود. بیماری هیستری در افراد خانواده بیماران مبتلا به این بیماری بیشتر دیده می شود که تا حدودی ناشی از یادگیری فرزندان از سایر افراد خانواده است. اختلالات جسمی و خصوصا بیماری های عصبی شیوع قابل ملاحظه ای در میان این مبتلایان دارند و از میان اختلالات روان پزشکی، افسردگی و اختلالات اضطرابی، با اختلال تبدیلی یا هیستری در زنان ارتباط دارند. اختلالات شخصیتبه کرات همراه با اختلال تبدیلی یا هیستری مشاهده می شوند، خصوصا اختلال شخصیت نمایشگر در زنان و اختلال شخصیت ضد اجتماعی در مردان.
علت ایجاد هیستری
اختلال تبدیلی یا هیستری در اثر واپس زدن تعارضات ناخودآگاه و تبدیل اضطراب به یک علامت جسمی ایجاد می شود.
علایم هیستری یا اختلال تبدیلی
علایم هیستری یا اختلال تبدیلی بسیار متنوع است؛ اما وجه مشترک آن در همه بیماران، شامل اختلال غیرارادی آنگونه فعالیتهای جسمانی میشود که معمولا تحت کنترل ارادی فرد قرار دارد. شروع علایم سریع است و در برابر فشارهای عاطفی مشخصی آغاز میشود. علایم آن را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد: اختلالات حسی، فلجهای عضلانی، اختلالات حرکتی و اختلالات داخلی بدن.
علایم اختلال هیستری بیمار را قادر می سازد به دیگران چنین القا کند که وی نیاز به توجه ویژه و درمان به خصوص دارد و همچنین یک ابزار غیرکلامی برای کنترل کردن یا بازی دادن دیگران می باشد.با تصویربرداری از مغز، مشخص شده است که در این بیماران، متابولیسم نیمکره غالب، کاهش و متابولیسم نیمکره غیر غالب، افزایش می یابد. این اختلال زمانی تشخیص داده می شود که درمانگر، ارتباطی ضروری و اساسی بین علت علایم عصبی و عوامل روان شناختی پیدا کند و این نشانه ها نباید نتیجه تمارض و یا اختلال ساختگی (که در آن فرد علایم یک بیماری را آگاهانه تقلید می کند) باشند. در اختلال تبدیلی یا هیستری ، بی حسی و مورمور شدن در اندام ها، کری، کوری، حرف نزدن و فلجعمومی بدن دیده می شود. علایم حرکتی نیز شامل حرکات غیرطبیعی، اختلال در راه رفتن، ضعف عمومی، فلج، لرزش، تیک و حرکات پرتابی می باشد. تشنج های کاذب علامت دیگری در اختلال تبدیلی یا هیستری است و تفکیک آن ها از تشنج های واقعی گاهی سخت است. بیمار مبتلا به اختلال تبدیلی یا هیستری با کنار زدن تعارض های درونی و همچنین جلب توجه دیگران به منافع خود می رسد و همین موضوع موجب تکرار این رفتار می شود. علایم ایجاد شده مدت کوتاهی طول می کشند و معمولا خود به خود برطرف می شوند.
درمان
روان درمانی حمایتی درمان را تسهیل می کند. مهم ترین ویژگی درمان، برقراری ارتباط درمانگر با بیمار است. نباید به بیمار گفت که تو مشکلی نداری و یا این که علایم خیالی هستند زیرا بیماری وی شدیدتر می شود. می توان از داروهای ضداضطراب و همچنین آرام سازی عضلانی (ریلاکسیشن) استفاده کرد. هیپنوتراپی یا هیپنوتیزم درمانی در این بیماران بسیار موثر واقع می گردد .
نوع دوم: هیستری ازهمگسستگی
علایم اصلی هیستری ازهمگسستگی عبارتند از: نسیان(یا آمنزی)، گریز(فیوگ)، راه رفتن در خواب و تعدد شخصیت. این نوع اختلالات معمولا شامل اختلال در ساخت شخصیت است، ولی در اصل با اختلالات سایکوتیک و بهویژه اسکیزوفرنی، تفاوتهای محسوس و اساسی دارد. این نوع نابهنجاریها بسیار نادرتر از سایر بیماریهای نوروز هستند، اما به علت چشمگیر بودن علایم آنها، مورد توجه مردم و بهویژه رسانههای گروهی قرار میگیرند.
مهمترین علایم هیستری ازهمگسستگی
الف. نسیان Amnesia
نسیان یا فراموشی مرضی که اصطلاح خارجی و متداول آن، آمنزی است، معمولا بهطور ناگهانی ظاهر میشود و برای مدت نامعلومی(از چند روز تا چند سال) ادامه مییابد.
ب. فیوگ Fugue
حالت فیوگ، مجموعهای است از آمنزی و فرار از مکانی به مکان دیگر. در این وضع، بیمار از شرایط موجود خود دایما میگریزد. در حقیقت، او از ترسهای درونی خود فرار میکند. مثلا در بسیاری از افراد، ترس از مسؤولیت باعث فیوگ میشود.
ج. راه رفتن در خواب somnambulism
سومنابولیسم، عبارت است از انجام اعمال خاص مانند راه رفتن، صحبت کردن، خوردن و مانند آن در خواب. البته بیمار بعد از بیداری، از انجام آنها خاطرهای ندارد. متداولترین نوع آن سومنابولیسم، راه رفتن است. در این حالت، چشمان فرد باز است و کم و بیش از اوامر دیگران تبعیت میکند، ولی بیدار نیست. در بعضی موارد از منزل خارج میشود و گاهی نیز آسیب میبیند. این نوع اختلالها ممکن است در کودکی و نوجوانی رخ دهد و بعد هم از بین برود، ولی گاهی در بین بزرگسالان نیز دیده میشود. علل اصلی این بیماری، تعارضات درونی فرد و یا تعارضات فرد با محیطش است و چون قادر به حل آنها نیست، به شکلهای سمبولیک و به صورت فعالیتهایی در هنگام خواب ظاهر میشود.
د. تعدد شخصیت multiple personality
فردی که دچار بیماری تعدد شخصیت باشد، در زمانهای مختلف از خود، الگوهای کاملا متفاوت فکری و عاطفی نشان میدهد. این الگوهای رفتاری معمولا با یکدیگر تضاد دارند؛ زیرا یکی از شخصیتها شامل آن خصوصیات و عواملی میشود که در دیگری سرکوب شده و ظاهرا فاقد آن است. تعدد شخصیت، از نادرترین و کمیابترین انواع بیماری نوروز است و آن را نباید با ازهمپاشیدگی شخصیت ( splitpersonality) که در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا مشاهده میشود، اشتباه گرفت.
هیستری جمعی
یکی از جالب ترین انواع هیستری ها، هیستری جمعی است. این اختلال که نمونه ای از رفتارهای جمعی است شامل گسترش سریع و ناگهانی یک علامت یا یک سری علایم در یک گروه از افراد سالم است که هیچ توجیه فیزیکی و طبی برای آن یافت نمی شود. در حقیقت این افراد به طور ناگهانی اعتقاد پیدا می کنند که به وسیله یک عامل خارجی بیمار شده اند. به تعبیر دیگر هیستری جمعی بروز یک سری علایم فیزیکی در عدهای از افراد به صورت دسته جمعی است به صورتی که یک بیماری ارگانیک را مطرح می کنند ولی در واقع از یک علت روانی منشأ می گیرند. اولین مورد گزارش شده از هیستری جمعی در ایران در سال ۱۳۶۵ در یک مدرسه دخترانه در استان کرمان بوده است، به طوری که افراد مبتلا به صورت حاد دچار اضطراب و نگرانی شده بودند. در سال ۱۳۷۱ و بعد از واکسیناسیون کزاز نمونه گیری از هیستری جمعی در ۲۱ دختر دانش آموز در یک روستا از استان کرمان گزارش شد. بعد از تزریق واکسن علایمی به صورت غش و صرعکاذب، لرزش، اختلال دید، سردرد، تعریق و سوزش دست در یکی از دانش آموزان بروز کرد و به دنبال آن ۹ دانشآموز دیگر نیز علایم مشابهی را تجربه کردند. اصول درمان این اختلال عبارت است از: حفظ خونسردی و آرامش، جدا کردن افراد مبتلا از غیرمبتلا، خالی کردن محل بروز برای بررسی دقیق.