مرکز مشاوره آگاهان

ترس در کودکان

  فرض کنید بچه یک ساله شما دور زمین بازی با خوشحالی می‌چرخد که ناگهان با چشمی اشکبار رو به سوی شما می‌آورد. گویا سگی به او نزدیک شده و وی را ترسانده است. دوره رفتار ترسناک در میان کودکان این روزگار عمومیت دارد. دلیلش چیست؟ با وجودی که کودکان نوپا خود راه رفتن ، حرف زدن و رسیدن به خواسته‌ها را فرا می‌گیرند، ولی پیوسته به آنان گوشزد می‌شود که چقدر کوچک و آسیب پذیرند.

 

 “شاخصهای فراوان دومین سال، حس شور و شوق و قدرت را به کودکان می‌بخشد، اما رها ساختن کودک یا تنها ماندن او هشدار واقعی است.”
کودک با خود می گوید: “اگر بیفتم، دردم می‌گیرد یا چنانچه مامان ترکم کند، شاید در امان نمانم.”
“اما تمامی این اخبار ناخوشایند نیستند. مثلاً ترس از غریبه‌ها ، جانوران ، صداهای بلند یا محیطهای جدید ، جنبه پیشگیرانه دارد. نگرانی کودک ، او را از خطر کردن غیر ضروری باز می دارد.” باید به خاطر داشت که این دلهره‌های معمولی ، نشانه آنند که وی از لحاظ رشد شناختی ، گامی به جلو نهاده و تفاوت بین موارد مشخص و جدید را تشخیص می‌دهد.

در چنین سنی است که “حس خود بودن” یا درک این مورد که او آدمی متمایز و بی نیاز از دیگران است در وی هویدا می‌گردد. اگر فرزند یک ساله شما با دیدن چهره‌ای ناشناس می‌گرید و زمانی که از اتاق بیرون می‌آیید، اشک در چشمانش حلقه می‌زند، نشانه دلبستگی بیش از حدش به شماست.

“دلهره جدایی” بزرگترین ترس نوپایان است که بیشتر اوقات ، شالوده سایر نگرانیهای مربوط به افراد و جاهای جدید را تشکیل می‌دهد.

اینگونه دل نگرانی در دو سال اول زندگی کودک ، گذراست و در مورد برخی کودکان حتی بیشتر هم طول می‌کشد. هرچند تا 18 ماهگی اکثر بچه‌های نوپا بر ترس‌های ناشی از جدایی ، بهتر چیره می‌گردند. علاوه بر این ، ممکن است فرزندتان دریابد ولو این که گهگاه از او دور می‌شوید (مثلاً موقعی که به مهد کودک تحویلش می‌دهید)، بی شک برای بردنش برمی‌گردید. اگر مایلید به کودکتان یاری کنید که از این وضع رهایی یابد، دلسوزی نشان دهید. با این که برای کودک ، جدایی از شما دردآور است، ولی امیدواری و خوش بینی در این حالت اهمیت دارد. بهتر است به او بگویید: می‌دانم که با همبازی ات به تو خوش می‌گذرد و مجدداً به او قوت قلب بدهید که به زودی برمی‌گردید.

 

هراس‌های شبانگاهی

بیم از جدایی نیز خواب کودک را برهم می‌زند. بیشتر بچه‌ها ، شبها وحشت می‌کنند. امکان دارد کودکتان از خوابیدن به این خاطر سرباز زند که نخواهد از بیداری و تمام چیزهایی که به وی اطمینان خاطر می‌بخشد، همچون اسباب بازیها ، حیوانات دست آموز و یا بابا و مامانش دست بکشد. برخی اعمال آرامش بخش مانند شستشو با آب گرم و یا مهربانانه روی پا نشاندن و قصه گفتن باعث می‌شود که کودک پیش از رفتن به بستر ، اطمینان خاطر (دوباره) زیادی بیابد. در واقع آگاهی از رخداد بعدی ، برای او تسکین دهنده است.

چنانچه کودک یک ساله شما نیمه شب بیدار شود و به دنبالتان بگردد، بهتر آن است که خود را به اتاقش برسانید و به او قوت قلب بدهید. دقایقی چند آرامش کنید، لیکن او را از بستر خارج نکنید. با این که تخیل کودکتان ، احتمالاً سبب می‌شود که اتاق تاریک ، ترسناک جلوه نماید، لازم است او این اعتماد به نفس را پیدا کند که به کمک پشتیبانی اندکتان می‌تواند یک تنه بر بیم و هراسش فائق آید. چنانچه شبانگاه صدایش را می‌شنوید که با خودش حرف می‌زند، شاید خویشتن را آرام می‌کند تا بخوابد. مبادا با نگاه زیر چشمی و دزدانه به سراغش بروید.

خلق و خوی کودک، نشانگر انواع بیم و هراسهایی است که به آن‌ها مبتلا می‌شود. ممکن است پیوسته به سر و صدا حساسیت داشته باشد، مثلاً رعد و برق او را بترساند. گاهی تجربه‌ای ناخوشایند، آغازگر هراسی ناگهانی است. مادری می‌گفت: “دخترم از حمام می‌ترسید. نمی دانستم چرا. “شبی او را در وان گذاشتیم، جیغ می‌کشید و در این حال خودش را به من و پدرش چسبانده بود و سعی می‌کرد بدنش با آب تماس نداشته باشد. چند شب قبل از آن ، شیر آب وان را تصادفاً باز کردم، صدای بلندی برخاست که بچه زهره ترک شد. تا چند ماه تنها راه شستشوی وی بردنش زیر دوش آب بود.”

کودکان خاطرات خوشی دارند که احتمالاً بیانگر علت رویارویی آنان با انبوهی از هراسهای این سن و سال است. کودکی که در عین معاینه به وی آمپول تزریق می‌شود، امکان دارد بعدها از مطب پزشک بترسد.”شما می‌توانید از همین توانایی استفاده کنید تا کودکتان بر هراسهایش چیره گردد. پاره‌ای از تداعی‌های مثبت را جایگزین ادراکات منفی کنید. بطور مثال ، بعد از تزریق آمپول ، عکس برگردانی به او بدهید یا او را به پارک ببرید. هرچند وقتی که کودکتان ترسان است، باید پشتیبانی اش کنید، ولی هدف نهاییتان باید این باشد که یاریش کنید تا در موقعیتهای جدید تواناتر شود.

 

شیوه‌های آرام کردن

  • اعتدال را رعایت کنید. همچنان که کودکتان را در آغوش گرفته‌اید، دوستان و بستگان ناآشنا را وادارید که با او “بگو و بخند” کنند.
  • بنگرید و بیاموزید. مثلاً ترس بچه از اصلاح سر ، با دیدن بچه‌های بزرگتر که آرام در صندلی آرایشگر می‌نشینند و دست آخر جایزه‌ای هم می‌گیرند، از بین می‌رود.
  • راستگو باشید. نگویید که آمپول درد نمی‌آورد، چرا که درست نیست. در عوض به وی اطمینان بدهید که این درد ، موقتی است و به زودی حالش بهتر می‌شود. به این ترتیب پیام می‌دهید که او می‌تواند با عوامل نگرانی زا به مقابله برخیزد.
  • دست به آزمایشی بزنید. شیئی آرام بخش همچون عروسک یا پتوی دلخواه ، می‌تواند در لحظات تنش‌زا ، خاطر کودک را جمع کند.
  • بگذارید بچه خوش باشد. منظور کودکان از بازی این است که بر اوضاع ترسناک غلبه کنند. وسایل پزشکی به فرزندتان کمک می‌کند تا بداند موقع معاینه ، چه چیزهایی را خواهد دید.
  • آخرین نکته این که ، اسباب بازی به شکل حیوان (سگ ، گربه ، …) باعث می‌شود که کودک زیاد از این حیوانات نترسد.

 

علل ترس در کودکان

اینکه چرا کودکان می‌ترسند مورد توجه بسیاری از صاحبنظران رشد کودک و روانشناسان بوده است. برخی از محققان عوامل زیستی را به عنوان علت برخی از ترس‌ها عنوان کرده‌اند و برخی دیگر عوامل روان شناختی، عوامل خانوادگی و سایر عوامل را مطرح کرده‌اند. در برخی اوقات ترسی که کودک از خود نشان می‌دهد به یک نیاز روانی ارتباط دارد. مثلا کودکی که ترس از مدرسهرا نشان می‌دهد ممکن است از لحاظ روانی وابستگی زیادی به پدر یا مادر خود داشته باشد و ترس او در واقع ریشه در این وابستگی او دارد.

گاهی اوقات یک تغییر در شیوه زندگی مثل تغییر محل سکونت ، جدا شدن از والدین و… به صورت ترس از تاریکی ، ترس از حیوانات و غیره خود را نشان می‌دهد. بنابراین می‌توان گفت برخی از ترس‌های مشخص و معین کودک می‌تواند ریشه‌های روانشناختی داشته باشد و مستقیما با موضوع آن ترس مرتبط نباشد. در برخی اوقات این خانواده است که مشکل ترس را در کودک بوجود می‌آورد. ممکن است کودک ترس از یک مساله خاصی را در محیط خانواده یاد گرفته باشد. مثلا مادری که از عنکبوت می‌ترسد این ترس خود را به کودک منتقل می‌کند. این اتفاق بر اساس فرایند یادگیری صورت می‌پذیرد. بطوری که والدین در آموزش اکثر رفتارها به عنوان الگو و سرمشق کودک هستند.

کودکی که نیاز به احساس امنیت دارد با مشاهده رفتار و حالات والدین و خانواده خود شروع به شناسائی محیط ها و موقعیت‌های امن از ناامن می‌نماید. و در این راستا کاملا متکی بر آنهاست. بنابراین آنچه رفتار مادر نشان می‌دهد برای او الگو و اساس رفتارش است. کودک با مشاهده رفتارهای مختلف می‌آموزد که چه چیزی ترسناک است و چه چیزی ترسناک نیست. گاهی اوقات ترس کودک ناشی از شیوه های زیستی غلط والدین است. والدینی که برای وادار کردن کودک به انجام کاری او را تهدید می‌کنند و یا از چیزی می‌ترسانند. مثلا مادر به کودک خود می‌گوید اگر شلوغی کنی می‌روم و دیگر بر نمی‌گردم. یا برای وادار کردن به او خوردن دارو او را از آمپول می‌ترساند. فشار روانی که به این طریق والدین به کودکان خود وارد می‌کنند ، می‌تواند به صورت ترس‌های مختلف خود را بروز دهد. در کودکان ناراحتی‌ها و اضطراب‌های روانی اغلب با مواردی از قبیل ترس و… مشخص می‌شوند.

از جمله عوامل دیگر شرایطی است که کودک در محیط پیرامون ممکن است با آنها مواجه شود، مثل دیدن تصادف دو اتومبیل و دزد و… همینطور است تماشای فیلم‌های ترسناک و وحشت انگیز که با تاثیری که روی قدرت تخیل کودک می‌گذارد موجب وسعت یافتن این صحنه‌ها و شاخ و برگ داده شدن آنها در ذهن کودک می‌شود و ترس و وحشت زیادی را در کودک ایجاد می کند.

 

چه نوع ترس‌ها به توجه و درمان نیاز دارند؟

در وهله اول باید به سن کودک توجه داشت. برخی از ترس‌ها در سنین خاصی طبیعی‌تر هستند. بنابراین اگر چنین ترس‌هایی بیش از دو سال دوام داشته باشند حتما به توجه و درمان نیاز دارند. اصولا یک ترس عادی نباید چنین مدت زمانی طول بکشد و گاه بدون نیاز به مداخلات درمانی به تدریج کاهش پیدا کرده و بالاخره از بین می‌رود. همینطور برای تشخیص ترس‌های غیر عادی باید به نوع ترس نیز توجه داشت.

هر چند گاهی اوقات کودکان از چیزی می‌ترسند ولی این ترس چندان وحشت‌زا نیست و مشکل خاصی در عملکرد روزانه کودک ایجاد نمی‌کند و واکنش ترس در او چندان شدید و ناهنجار نیست. اما زمانیکه نوع ترس کودک غیر عادی است و نیاز به مداخلات درمانی دارد واکنش کودک به عامل ترس بسیار شدید است. کودک بسیار وحشت زده می‌شود و رفتارهایی از خود نشان می‌دهد که اغلب خارج از کنترل دیگران است.

برای درمان ترس در کودکان چه باید کرد؟

روان شناسان برای کاهش ترس‌های کودکان راههای زیادی را توصیه می‌کنند. آنها در وهله اول به والدین توصیه می‌کنند که در رفع مشکل کودک عجولانه عمل نکنند. تعجیل و شتابزدگی آنها در کاهش ترس کودک می‌تواند به جای درمان ، اضطراب و ترس او را افزایش دهد. این ترس معمولا بتدریج از بین می‌رود و لازم است والدین با خونسردی و آرامش اقدام به کاهش این ترس‌ها نمایند. توصیه بعدی روان شناسان این است که هرگز کودکان را به خاطر ترسی که دارند تحقیر و سرزنش نکنیم. هر چند دلیل ترس از نظر ما بزرگترها کاملا غیر منطقی و نامعقول به نظر می‌رسد اما خود کودک چنین احساسی ندارد و نمی‌تواند غیر منطقی بودن ترس خود را درک کند و سرزنش به او کمکی نخواهد کرد.

حتی زمانیکه کودک تحت نظر یک متخصص یا روان شناس درمان می‌شود، اگر عامل اصلی ایجاد کننده ترس هنوز حضور داشته باشد چندان فایده‌ای نخواهد کرد. مثلا زمانیکه خود مادر از تاریکی می‌ترسد، هر چند کودک حمایت‌ها و درمان‌هایی را از روان‌شناس و مشاور خود دریافت می‌کند، اما الگویی که در خانه از رفتار مادر می‌پذیرد الگویی قویتر است که نتایج یک درمان ثمر بخش را از بین می‌برد. بنابراین لازم است علل اساسی ترس کشف و مرتفع شوند.

منبع: دانشنامه رشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *