اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (Schizotypal Personality Disorder) واژهای گزیده و گویا برای عجیب و غریبترین شخصیت دیده شده در اجتماع آدمیان است. این اختلال شامل اندیشه جادویی، دورههای روان پریشی گذرا، پندارهای عجیب و شگفتانگیز، افکار انتساب به خود، خطاهای ادراکی، واقعیت زدودگی (مسخ واقعیت) و افسردگیهای شدید است که در کنار افکار بدبینانه و تنهاییگرایی ویژگیهای زندگی هر روزه شخصیت اسکیزوتایپال است.
شـرح
افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال راحتتر هستند که در خود و دور از دیگران باشند، تا اینکهیاد بگیرند روابط بین فردی معناداری داشته باشند. این افراد در پیرامون زندگی باقی میمانند و اکثرا به سمت فعالیتهای بدون هدف با روابط کم و بی معنی با دیگران (اگر روابطشان بیش از هیچ باشد) انحراف پیدا میکنند. فردی که دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال است، رفتارهای عجیب و غریبی دارد و میاندیشد که اکثرا دیگران او را به عنوانیک فرد عجیب، غیر قابل پیش بینی و نامأنوس میبینند. آنها در هنگام لزوم با دورههای کوتاهی از روان رنجوری شناخته میشوند. گفتار آنها ،هنگامیکه منسجم باشد، به عنوان گفتاری متمرکز بر جزئیات بی ارزش شناخته میشود. فرآیند تفکر در اسکیزوتایپها شامل افکار جادویی، سوء ظن، و وهم است. طرحهای تفکر آنها بر این باور استوار است که اسکیزوتایپال بودن راهی ناهشیار برای کنار آمدن با اضطراب اجتماعی ست. در حدیکسانی، رفتار آنها از انزوای اجتماعی و داشتن دیدگاه تحریف شده از روابط بین فردی، ریشه میگیرد.
علل
اختلال شخصیت اسکیزوتیپال به عنوان تاثیراتی بر فرد، دارای ریشههای خانوادگییا گروهی از دلایل همبسته شناخته شده است. اکثر والدینِ افراد تحت تاثیر این اختلال، از لحاظ عاطفی به صورت رسمی ازیکدیگر دورند و روابط گیج کنندهی والدینی را نشان میدهند. این طرح از روابط جزئیِ غیر صمیمی، در هنگام رویارویی فرد با روابط اجتماعی در سالهای رشد، نقش بازآفرینی کننده دارد. رشد اجتماعی افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال نشان میدهد که بسیاری از آنان به صورت معناداری به وسیله والدین، خویشاوندان و همسالان در نتیجهی بدگمانیهای معنادار خویشی، تحقیر شدهاند. بسیاری خودپندارهی ضعیف، انتقاد از خود بالا و رفتارهایی حاکی از ناراضی بودن از خود را نشان میدهند. این نشانهها در حسی دخیل میشوند که آنها را از لحاظ اجتماعی برای داشتن روابط معنادار بین فردی، نالایق نشان میدهد. اختلال شخصیت اسکیزوتایپال در بستگان تنی بیماران اسکیزوفرنی، بیشتر از گروههای شاهد دیده شده و همگامی بیشتر دوقلوهای تک تخمکی نسبت به دوقلوهای دوتخمکی از نظر ابتلا نشانه وجود ساختارهای نیرومند زیست شناختی و ژنتیکی در پیدایش این شخصیت است.
مبتلایان به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال حتی به نظر افراد غیر متخصص نیز، بسیار عجیب و غریب می آیند. تفکر جادویی، عقاید منحصربه فرد، افکار انتساب به خود، خطاهای ادراکی و واقعیت زدودگی، همگی جزو زندگی روزمره فرد اسکیزوتایپال است. در اختلال اسکیزوتایپال، تفکر و نحوه ارتباط برقرارکردن، مختل شده است. مبتلایان گرچه اختلال فکر واضحی ندارند اما تکلمشان متمایز یا ویژه است، ممکن است معنایش را فقط خودشان بفهمند و اغلب نیازمند تفسیر است. بیماران اسکیزوتایپال مثل اسکیزوفرنها ممکن است از احساسات خود باخبر نباشند اما به کشف احساسات دیگران بویژه حالات عاطفی منفیای مثل خشم، بسیار حساساند. آنها ممکن است افکاری خرافی داشته باشند یا مدعی غیب بینی و داشتن سایر قدرتهای فکری و بصیرتهای ویژه باشند. جهان درونی آنها ممکن است پر از ترسها و تخیلات کودکانه و نیز رابطه با افرادی خیالی و تصوری باشد که آنها را به وضوح می بینند. ممکن است اعتراف کنند که خطای ادراک یا درشت بینی (مایکروپسی) دارند و افراد را مثل آدمهای چوبی یا چیزی شبیه آن میبینند. آنها روابط بین فردی مخدوشی دارند و ممکن است اعمال نامناسبی از آنها سربزند درنتیجه آدمهایی منزویاند و دوستی ندارند یا بسیار کم دارند. این بیماران ممکن است برخی از خصایص اختلال شخصیت مرزی را هم از خود نشان دهند و در واقع می شود این دو تشخیص را همزمان نیز در کسی مطرح کرد. افراد مبتلا اگر تحت فشار روانی واقع شوند، ممکن است از حال عادی خارج شوند و علایم سایکوتیک پیدا کنند، اما مدت این علایم معمولاً کوتاه است. در حالات شدید بی لذتی و افسردگی شدید هم ممکن است وجود داشته باشد.
در تفکر بالینی امروز اسکیزوتایپال را شخصت پیش از بیماری اسکیزوفرنی معرفی میکنند. به دلیل همبستگی این دو بیماری در علائم و نشانهها این فرض وجود دارد که ژنتیک (توارث) علت ایجاد این اختلال باشد. این اختلال شخصیت یک وضعیت مزمن و فراگیر است که مشخصهاش الگوهای تحریف شده فکری، رفتاری و کارکردی است. حدس زده میشود که این نوع اختلال شخصیت در سه درصد بالغین وجود داشته باشد. افرادی که دچار اختلال شخصیت اسکیزوفرنیگونه هستند بیشتر در معرض افسردگی و اختلالات روانپریشی قرار دارند.
علائم
● تفسیر نادرست از رویدادها: افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال اکثرا در دیدن دلایل درست و تاثیرپذیری از موقعیتها و طریقه ای که بر دیگران تاثیر میگذارند، مشکل دارند. برای مثالیک فرد اسکیزوتیپال ممکن استیک اشاره غیرلفظیِ سادهی ارتباطی، مانند اخم کردن، را به این عنوان که کسی از او ناخوشنود است، بد برداشت کند، در حالی که در واقعیت ممکن است این اتفاق هیچ ربطی به او نداشته باشد. ادراکات آنها اکثرا از آنچه در واقعیت خارجی اتفاق میافتد تحریف دارد اما آنها گرایش دارند باور کنند که ادراک آنها از آنچه دیگران میگویندیا انجام میدهند، بیشتر است.
● اعتقادات عجیب و غریبیا تفکرات جادویی: این افراد ممکن است خرافاتییا گرفتار پارانوئید باشند. اکثرا به نظر میرسد که آنها براییافتنیک نوع معنیِ ناامیدانه و بعضی احساسات با دنیایی که در آن زندگی میکنند، متعهد به این رفتارها میشوند. این رفتارها نوعی مکانیزم دفاعی برای افزودن معنی به دنیایی که به علت انزوای اجتماعی ای که این افراد تجربه میکنند تهی از معنی ست ، انجام میشوند.
● تجارب غیر معمول ادراکی: آنها ممکن است درگیر توهماتیا در رویدادهای خاصی با برخی نیروهای مرموزیا فردی که زنده نیست، شوند. افراد متاثر از این اختلال همچنین ممکن است حس کنند که برای تاثیر بر وقایعیا پیش بینییک رویداد پیش از به وقوع پیوستن آن، قدرت خاصی دارند.
● تفکرات و گفتار غیر معمول: افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال ممکن است سبکی گفتاری داشته باشند که در ساختار و کلمه بندی به ظاهر گنگ بیاید. نظرات آنها اکثرا به طور بی ربط، آمادهی قطعیکدیگر ویا مبهم در توصیف، با همدیگر آورده میشوند.
برخی از آنها ممکن است با بیش از حد توصیف کردنیا خلاصه کردن، پاسخهایی سرشار از وراجی ارائه دهند و کلماتی را الحاق کنند که برای گیج کردن و توضیح بیشترِیک وضعیتِ کاملا مشخص بیان میشوند و به نظر خودشان هنوز منطقی ست. آنها اکثرا برای داشتن گفتگوی مداوم ناتوان اند و ترجیح میدهند فقط در مورد موضوعاتی که به توجه فوری احتیاج دارد صحبت کنند.
● تفکرات پارانوئیدی و دارای سوء ظن: افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال اکثرا به دیگران مظنون هستند و گرایشات پارانوئیدی نشان میدهند.
● احساسات گنگ: رفتار اجتماعی کلی آنها کناره گیری و انزوا را نشان میدهد. درمسیری رفتار میکنند که گفتگوهای آنها ناشی از شادیهای کوچک زندگی باشد. بسیاری از آنها ترس شدیدی دارند که تحقیریا طرد شوند. هنوز هم بسیاری از احساسات آنها به دلایل محافظت کننده سرکوب میشود.
● رفتار نامتعارف: افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال اکثرا به دلیل ادا و اطوارهای غیر معمول شانیا انتخاب لباسهای خلاف عرفشان به عنوان فردی عجیب و غریبیا نامتعارف دیده میشوند. وضع ظاهری آنها ممکن است ژولیده به نظر برسد- انتخاب لباسهایی که به هم نمیخورند، لباسها ممکن است زیادی کوچکیا بزرگ باشندیا به طور قابل ملاحظه ای کثیف باشند.
● کمبود دوستان صمیمی: به این دلیل که آنها در مهارت و توانایی رشد معنادار روابط بین فردی کمبود دارند، خلوت و انزوا را ترجیح میدهند و به همین دلیل از سوی خویشاوندان پس زده میشوند.
آنها به طرز کاهنده ای برای دور شدنِ مثبت از ریشخند و طرد اجتماعی به درون خود میخزند. اگر هرگونه ارتباط اجتماعی مداومیداشته باشند اکثرا محدود به اعضای دستِ اول خانواده میشود.
● اضطراب اجتماعی: اسکیزوتایپالها به طور قابل ملاحظهای در وضعیتهای اجتماعی، خصوصا با آنهایی که آشنا نیستند، مضطرب میشوند. آنها میتوانند در مواقع ضروری با مردم تقابل داشته باشند اما ترجیح میدهند تا جایی که ممکن است از تقابل اجتناب کنند، چون ادراک آنها از خودشان چیزی ست که با آن راحت نیستند. حتی هنگامیکه درمعرضیک گروه از افراد در طول زمان قرار میگیرند به نظر نمیرسد که اضطراب اجتماعی آنها کاهش پیدا کند. در واقع، این وضعیت ممکن است به سمت ادراکِ تحریف شده از دخالتهای پارانوئیدی ِ افرادی که با آنها در رابطهی اجتماعی هستند، پیش برود.
افرادی که دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپال هستند، شرایط زیر را دارند
• افکار، رفتارها و برداشتهای نامتعارف و غیرعادی
• ادعای خواندن افکار دیگرانیا توانایی پیشگویی آینده
• مشکلات عمده در ایجاد ارتباط با دیگران
• اضطراب حاد اجتماعی که با گذشت زمانیا آشنایی برطرف نمیشود
• حرف زدن با خود، نادیده گرفتن دیگرانیا عکسالعملهای نامناسب
در اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، اندیشیدن و شیوه ارتباط برقرار کردن مختل شده است. این بیماران گرچه اختلال فکر برجستهیی ندارند، اما گفتارشان ویژه و متمایز است. ممکن است معنای این گفتار را تنها خودشان بفهمند، از این رو اغلب نیازمند تفسیر است. بیماران دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپال همانند بیماران دچار اسکیزوفرنی، ممکن است از احساسات خود باخبر نباشند، اما به کشف احساسات دیگران به ویژه حالات عاطفی منفی همچون خشم بسیار حساسند. آنها افکاری خرافی دارند؛ برای نمونه ممکن است ادعای غیب بینییا داشتن دیگر تواناییها و نیرومندیهای فکری و بصیرتهای ویژه را داشته باشند. جهان درونی شان ممکن است پر از ترسها و گمآنهای کودکانه و نیز رابطه با افرادی خیالی و تصوری باشد که آنها را آشکار و نمایان میبینند. ممکن است به خطای ادراک خود اعتراف کنند؛ برای نمونه به اینکه درشت بینی (ماکروپسی) دارندیا آنکه دیگران را همچون «پینوکیو» چوبی یا مانند روباتهای «جنگ ستارگان» میبینند.
افراد دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، روابط بین فردی مخدوش و مشکلداری دارند و ممکن است کردارهای نامناسبی از آنها سر بزند. بنابراین آدمهایی تنها و جدایند؛ دوستی ندارند یا دوستان مورد اطمینان اندکی دارند. البته چنانچه با چالشهای سخت از سوی خانواده روبه رو نشوند، به بستگان درجه نخست خویش اعتماد میکنند. شاید به دلیل زیرساختهای زیستی و ژنتیکی این بیماری، اغلب این گونه بیماران چندان با چنین چالشهایی برخورد نمیکنند. این اختلال در بسیاری از موارد با ویژگیهایا اختلال شخصیت مرزی، همراه میشود. در چنین حالاتی وضعیت پنداری، کرداری و گفتاری فرد افزون بر بیگانگی، آشفتگی نیز پیدا میکند. قربانی کردن کودکان و دوشیزگان بی گناه، خودزنی، خونریزی و حتی خون آشامیدر آیینها و بی بند و باریهای جنسی و سوءمصرف مواد چندگانه در مراسم ویژه، همه و همه در پرتو همزمانی این دو اختلال روی میدهد.
بیماران دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپال اگر زیر فشار روانی قرار بگیرند، ممکن است از حال عادی بیرون روند و نشانههای روان پریشیهای گذرا را پیدا کنند. همچنین بی لذتی تا اندازه افسردگی شدید در این بیماران فراوان دیده میشود.در اندیشه، کردار، ادراک، شیوه ارتباط و هم سخن شدن این افراد غرابتها و شگفتیهای فراوان وجود دارد که افراد اسکیزوتایپال را از اسکیزوئیدها و مردم گریز- پرهیزمدارها جدا میکند. اسکیزوفرنی در پیشینه خانوادگی اسکیزوتایپالها بسیار بیشتر از دو دسته دیگر به چشم میخورد، اما افراد اسکیزوتایپال همچون اسکیزوفرنها دارای روان پریشی همیشگی، گسترده و فراگیر نیستند. دورههای روان پریشی اسکیزوتایپالها گذرا و پراکنده است . فال و راز و جادو و جمبل از بنیادهای استوار این گونه افراد است. «متافیزیک» اصل و ستون دیرپای زندگی اینان است؛ به دیرپایی ژنهای پدران و مادران نسل اندر نسل شان،تنهایی افراد دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپال همیشگی نیست؛ چه بسا اینان فرد ناهمجنس اما هم اندیش و هم باوری چون خود را پیدا میکنند و کاخی رویایی و رمانتیک آراسته به اندیشهها و آیینهای سرچشمه گرفته از «ماوراء» بنا مینهند. همچنین فراوان دیده شده که اینان بالاخره افراد اسکیزوتایپال دیگری را پیدا کرده و «کیش» و «فرقه» و «دخمه»یی در کناریکدیگر میآفرینند تا در آنجا بهیکدیگر پیوسته و آیینها و مراسم خاص و غریب خود را برپا دارند. «کیش» و «دخمه» که میتواند همانند آنچه در فیلم «چشمان باز بسته» میبینیم، شکوهمند و مدرن باشدیا نمایهیی از فقر و تنگدستی به خود گیرد و با گلیم و حصیر و زیلویی آراسته شود. گاه این «پیشگاه»ها از مرز باورهای شبه مذهبی و آن جهانی به امور دنیوی و شبه دنیوی نیز وارد میشوند و نامهایی چون «کلینیک فرادرمانی» و «درمانگاه ماوراء» را به خود میبخشند. این گونه است که بسته به گونه بیماری تنییا روانی از اعضا و جوارح مربوطه «خروجی جن» میگیرند.
در مطالعات گذشته دیده شده شمار فراوانی از بیمارانی که به نظر میرسیده دچار اسکیزوفرنی باشند، در واقع مبتلا به اختلال شخصیت شگفت انگیز و خرافهگرا (اسکیزوتایپال) بوده اند. اگرچه مطالعات نشان داده که در نهایت ده درصد افراد دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپال دست به خودکشی میزنند، اما بسیاری از بیماران نیز در سراسر زندگانی خویش به گونهیی ثابت ویژگیهایی پررنگ از شخصیت اسکیزوتایپال دارند و با وجود همه شگفتیها و غرابتهایی که دارند، پیمان زناشویی بسته و حرفه و شغلی در پیش میگیرند. برخی از آنها در انجام عبادات، آیینها و آداب غریب مذهبی، جشنهای فرقهیی و مراسم جادویی و استوار بر ماوراء الطبیعه شرکت میکنند.
از آدم اسکیزوتایپال انتظار هر کردار شگفتانگیز و دور از ذهن را باید داشت. به ویژه اگر ویژگیهای پررنگ با اختلال شخصیت مرزی همراه شود. پس دیدن دختر پایتخت نشینی که هر هفته دو بار برای دور کردن اشباح از حمام آپارتمانش به دست خویشتن مرغ زندهای را سر میبرد، نباید موجب شگفتی فراوان یک روانپزشک شود. به خوبی میتوان انتظار داشت که مادر این دختر چندین خط کج و معوج برای دور ساختن اشباح از حمام بر آینه نوشته باشد تا آن اندازه که امکان تماشای خود در آینه حمام فراهم نباشد، بدین ترتیب، اسکیزوتایپالها با کردارهای نامعمول و پندارهای عجیب و غریب خود در فرآیند ازدواج مشکلی ده چندان دارند چرا که دیگران از آنان به همین دلایل رویگردان و حتی گریزانند،
به طور کلی ممکن است خانمهای دچار اختلال شخصیت هیستریونیک یا مرزی به گونهیی ویژه جذب مردان و نیز فرقههای اسکیزوتایپال شوند. این دخمههای خرافه مدار سنت گرایا مدرن با آغوش باز پذیرای آنها هستند. این آغوش باز تنها با خواست و نیت سوء استفادههای جنسی و عاطفی آتی نیست. آنها مبلغان گیرا و پرکششی برای کیش و فرقه غریب و شگفتی آور هستند؛ در عین حال به سبب توانایی ویژهای که شخصیتهای نمایشگر (هیستریونیک) در فرآیند دفاعی دارند که طی آن محتویات ذهنی در هشیاریهای موازی حضوری هم زمان دارند. بدین ترتیب نمودهای متناقض خویشتن که بایکدیگر در تضاد و تقابلند، در بخشهای جداگانه ذهن نگهداری میشوند. افراد هیستریونیک «مدیوم»های توانا و چشمگیری بوده و در آیین و آداب فرقه درست در پیشگاه رئیس آن در هسته و کانون مراسم جادویی قرار میگیرند و چشم و گوش و دل و هوش از کف همگان میربایند.
آیا اختلال شخصیت اسکیزوتایپال قابل درمان است؟
درمانجوی مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتیپال تعهد و باقی ماندن در پروسه درمان را سخت مییابد. برای عملکرد فردی بالاترِ افرادی که به دنبال درمان هستند، هدف باید کمک به کارامد شدن بیشتر عملکردشان در روابط اجتماعی ترجیحا بیش از بازسازی شخصیتشان باشد. خیلی از اوقـات بـه نظـر میرسد ، ایـن اختلال شخصیتـی منـتـهـی بـه بـیـماری اسکیزوفرنـیـا میشود . در عین حال بسیاری از افراد اسکیـزوتـایـپـال سیر ثابتی از این اختلال دارند و به رغم قرابتهایی که در آنان وجود دارد ، کار میکنند و تشکیل خانواده میدهند. ایـن اختلال نـیـز دارای جنبه ژنتیک هست و نه تنـها در بستگان درجهیک بیماران شایع تر است ، بلکه در بستگان نسبی درجهیک بیماران اسکیـزوفـرنیـک نیـز شایع تر از کل جمعیت است . برای درمان این اختلال شخصیت میتوان از روانی و درمان دارویی بهره جست. بهبود افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال به علت طبیعت ذاتی ِ مکانیزمهای دفاعی فعلیِ موجود در محیط، ضعیف است. اسکیزوتیپالهایی که به صورت قوی وابسته به اعضای خانوادهیا دیگران هستند، متمایل به بازگشت به وضعیت بی عاطفگی و نشانههای انزوا میباشند. تا زمانی که برخی سودهای قابل توجه میتواند برای افرادی که تحت تاثیر ملایم این اختلال هستند تولید شود، بیشترشان نمیتوانند راههای ذاتی شان از ادراکیا تفسیر واقعیت را تغییر دهند. بسیاری از آنان هنگامیکه از ساختار ضعیف حمایتی جامعه برخوردار باشند، داخل پروسه درمان نمیشوند.
منبع: میگنا (با تغییر)
I think this is among the most important information for me.
And i am glad reading your article. But should remark on some general things,
The web site style is wonderful, the articles is really great :
D. Good job, cheers
My blog post; Twicsy
Thank you for your kind feedback