قسمت دوم
در قسمت قبل، جنبههایی کلی از اضطراب و ظهور آن بیان شد. در این قسمت مراحل ظهور اضطراب به صورت خلاصه شرح داده میشود.
اضطراب معمولاً به صورت فرایندی چند مرحلهای ظاهر میشود که اگر در هر مرحله کنترل نشود فرصت ورود به مراحل عمیقتر را پیدا میکند. در مرحلهی اول، اضطراب به صورت علائم خفیف روانشناختی از قبیل نگرانی، بیقراری و کلافگی بروز میکند. این علائم اولیه، هشدارهای اولیهای هستند که در صورت توجه به آنها و انجام اقدامات درمانی از گسترش آن جلوگیری میشود. اما از انجا که اغلب افراد این علائم اولیه را به دلیل خفیف بودنشان چندان جدی نمیگیرند تلاشی هم برای رفع آن انجام نمیدهند. بنابراین علائم همچنان به رشد خود ادامه میدهند و آرام آرام سطوح دیگری از جسم و روان را درگیر میکنند.
در مرحلهی بعد، شخص ممکن است علائم عمیقتری از قبیل تپش قلب، اختلال در خواب و بعضی ناراحتیهای گوارشی را گزارش کند. از طرفی علایم روانشناختی نیز شدت مییابد و حساسیتهای افراطی و گوش به زنگ بودن و سوء تعبیر از محرکها، همراه با احساس بطالت به حدی شخص را آزار میدهد که احساس میکند عملکردش در موقعیتهای اجتماعی و شغلی مختل شده است. بخش قابل توجهی از افراد در این مرحله احساس میکنند که مشکلی دارند که نیازمند به درمان است. حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد افراد برای درمان مراجعه میکنند و خوشبختانه هنوز عمق اضطراب آنقدرها زیاد نیست که درمان را با مشکل مواجه کند. درمانهای اضطرابی در این مرحله اغلب کامل و بدون بازگشت هستند. تعداد اندکی جلسات روان درمانی و در صورت نیاز دورهی کوتاهی دارو درمانی به همه چیز پایان میدهد.
در صورت عدم انجام اقدامات درمانی، نشانهها عمیقتر شده به لایههای بنیادیتر روان نفوذ میکنند. علائم مزمن شده و با ویژگیهای شخصیتی پیوند میخورد و تشخیص اضطراب را کمی سختتر میکند. منظور از سختتر شدن تشخیص اضطراب این است که آنچه از یک شخص وسواسی دیده میشود، علایم وسواس است نه اضطراب، یعنی اضطراب خودش را در زیر علایم وسواس مخفی میکند. مثلا فردی که با ذکر دلایل عقلانی، بیش از اندازه به نظم و پاکیزگی اهمیت میدهد در این مرحله قرار دارد. یک احساس نارضایتی گسترده همهی زندگی را فرا میگیرد و فرد احساس میکند چیزی او را خوشحال نمیکند. خود خوری شدید همراه با کمالگرایی مفرط و خود سرزنشگری شخص را آزرده میکند. فرد در این مرحله هر چند ظاهری آرام دارد دارای درونی به شدت بهمریخته و منقلب است.
در بعضی افراد ترسهای مرضی ظهور پیدا میکند، ترس از بلندی، ترس از تاریکی، ترس از تنهایی و غیره و در بعضی دیگر علائم شدید وسواس ظاهر میشود. زخم معده، ورم معده، کولیت روده و همچنین انواع دردهای شدید عضلانی که عموما محصول گرفتگی عمیق عضلات است ظهور پیدا میکند. مور مور انگشتان و کرختی در بعضی از اندامها، از علائم جسمی اضطراب در این مرحله هستند.
در افراد حساستر، علائمی از ریزش مو، کهیرهای پوستی و گاهی اختلالات بینایی مشاهده میشود. چون بسیاری از علائم اضطراب به درون نفوذ کرده و با ویژگیهای شخصیتی پیوند میخورد، شخص نسبت به خود و دیگران بسیار سختگیر و نا منعطف میشود. نسبت به خود رویکرد مقایسه و سرزنشگری و نسبت به دیگران رویکرد حسرت و خشم پیدا میکند. میزان گفتگوی درونی به شدت افزایش مییابد. یعنی شخص دائم با خودش حرف میزند و یا در ذهنش با دیگران مشاجره میکند و این وضعیت انرژی زیادی را از او میگیرد و او را خستهتر و کلافهتر میکند.
اضطراب ادراک فرد را از جهان بیرون تغییر میدهد و بر تفسیرهایش از واقعیت اثر میگذارد و به همین دلیل، استدلالها و برداشتهای شخص اضطرابی از نظر دیگران نه تنها پذیرفته و قابل قبول نیست، غیرمعقول نیز به نظر میرسد. یک خبر خوب این است که تمام مراحل اضطراب قابل درمان است، اما هرچه شروع درمان به تأخیر افتد، دورهی درمان طولانیتر و پر هزینهتر خواهد شد. یک درمان به موقع علاوه بر اینکه اضطراب را در مراحل اولیه کنترل میکند، شخص را از تحمل فشارهای مراحل مختلف معاف میکند.
نوشته: دکتر محمد رفیعی